مهمان، آنکه به خانۀ کس دیگر می رود و در آنجا از او پذیرایی می کنند، آنکه در هتل، مهمان خانه، مسافرخانه و مانند آن اقامت دارد، آنکه موقتاً و یا بدون دریافت و پرداخت پول به کاری می پردازد مثلاً دانشجوی مهمان، بازیگر مهمان، استاد مهمان، در ورزش ویژگی تیمی که در خانۀ تیم حریف بازی می کند
نزدیک شدن آفتاب به فروشدن. (منتهی الارب). نزدیک شدن آفتاب بغروب. (منتخب اللغات) ، بیک سو رفتن تیر از نشانه، فرودآمدن غم بر کسی. (منتهی الارب) (منتخب اللغات) ، مهمان شدن نزد کسی. ضیافه. (منتهی الارب). مهمان شدن. (زوزنی). مهمان داشتن کسی را. (منتخب اللغات) ، بی نمازی شدن زن، چسبیدن و میل کردن. (منتهی الارب). چسبیدن. (زوزنی)