معنی ضفائز - جستجوی لغت در جدول جو
ضفائز
(ضَ ءِ)
جمع واژۀ ضفیزه. (منتهی الارب)
ادامه...
جَمعِ واژۀ ضفیزه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر فائز
فائز
(پسرانه)
فایز، نایل، رستگار
ادامه...
فایز، نایل، رستگار
فرهنگ نامهای ایرانی
ضفائر
(ضَ ءِ)
جمع واژۀ ضفیره. (منتهی الارب).
- ضفائرالجن، پرسیاوشان. (منتهی الارب)
ادامه...
جَمعِ واژۀ ضفیره. (منتهی الارب).
- ضفائرالجن، پرسیاوشان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
فائز
(ءِ)
رهایی یابنده. از شر رهاشده و به خیر دست یافته. رجوع به فایز شود. (از اقرب الموارد) ، فیروزی یابنده. (آنندراج)
ادامه...
رهایی یابنده. از شر رهاشده و به خیر دست یافته. رجوع به فایز شود. (از اقرب الموارد) ، فیروزی یابنده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
فائز
(ءِ)
شمشیر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل است. (منتهی الارب)
ادامه...
شمشیر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ضفاز
(ضَفْ فا)
سخن چین. (منتهی الارب)
ادامه...
سخن چین. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویر ضفائر
ضفائر
جمع ضفیره، گیسوان بافته
ادامه...
جمع ضفیره، گیسوان بافته
فرهنگ لغت هوشیار
فائز
فایز در فارسی رسنده، رهایی یابنده، پیروزی یابنده، رستگار رستگار شونده رستگار، پیروزی یابنده پیروز غالب فاتح
ادامه...
فایز در فارسی رسنده، رهایی یابنده، پیروزی یابنده، رستگار رستگار شونده رستگار، پیروزی یابنده پیروز غالب فاتح
فرهنگ لغت هوشیار