معنی فائز - فرهنگ نامهای ایرانی
واژههای مرتبط با فائز
فائز
- فائز
- فایز در فارسی رسنده، رهایی یابنده، پیروزی یابنده، رستگار رستگار شونده رستگار، پیروزی یابنده پیروز غالب فاتح
فرهنگ لغت هوشیار
فائز
- فائز
- رهایی یابنده. از شر رهاشده و به خیر دست یافته. رجوع به فایز شود. (از اقرب الموارد) ، فیروزی یابنده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
فائز
- فائز
- شمشیر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا