جدول جو
جدول جو

معنی ضعافه - جستجوی لغت در جدول جو

ضعافه
(ثَ ءِ)
سست گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضعیفه
تصویر ضعیفه
زن، ضعیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضعاف
تصویر ضعاف
ضعیف ها، سست ها، ناتوان ها، فقیرها، بنده ها، جمع واژۀ ضعیف
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ زَ اَ کَ)
خداوند شتران عیوف شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کراهت داشتن شتران کسی از آب و نیاشامیدن آن را. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). خداوند شتران عیوف شدن و عیوف شتر تشنه که آب را بوی کند و ننوشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
جارو از شاخ و پر مرغ. (دزی ج 2 ص 592). رجوع به زعف شود
لغت نامه دهخدا
(ضُ فَ)
جایگاهی است به نجد میان بصره و کوفه. (معجم البلدان). موضعی است نزدیک لعلع. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ثِءْ)
ضعافه. سست گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضُ فا)
جمع واژۀ ضعیف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضَ فَ)
مرد گول و بیعقل. (منتهی الارب) ضعیف الرأی. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
بازداشتن از چیزی و فارسیان بدین معنی معاف بدون هاء به تخفیف استعمال نمایند. (بهار عجم) (آنندراج). و رجوع به معاف شود
لغت نامه دهخدا
(ضَ عَ فَ)
جمع واژۀ ضعیف. (منتهی الارب). رجوع به ضعیف شود، جمع واژۀ ضعوف. (منتهی الارب). رجوع به ضعوف شود
لغت نامه دهخدا
(ضِ)
جمع واژۀ ضعیف. (منتهی الارب) :
ماند صوفی با بنه و خیمۀ ضعاف
فارسان راندند تا صف ّ مصاف.
مولوی
جمع واژۀ ضعوف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ضعیفه
تصویر ضعیفه
زن سست و ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضعفه
تصویر ضعفه
جمع ضعوف، ناتوانان بز دلی، کم هوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضعاف
تصویر ضعاف
جمع ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضعیفه
تصویر ضعیفه
((ضَ فِ))
زن سست و ناتوان، زن، (مطلق) زوجه
فرهنگ فارسی معین