جدول جو
جدول جو

معنی ضروریه - جستجوی لغت در جدول جو

ضروریه
(ضَ ری یَ)
تأنیث ضروری. ضروریۀ مطلقه، قضیۀ موجهه ای که در آن حکم بشود بضرورت نسبت ثبوتیه یا سلبیه بین موضوع و محمول مادام که ذات موضوع موجود است. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: عند المنطقیین قضیه موجهه بسیطه حکم فیهابضروره ثبوت المحمول للموضوع او بضروره سلبه عنه مادام ذات الموضوع موجوده کقولنا کل انسان حیوان بالضروره و لا شی ٔ من الانسان بحجر بالضروره. سمیت ضروریه لاشتمالها علی الضروره و مطلقه لعدم تقیید الضروره فیها بوصف او وقت. هکذا فی شرح المطالع. و سیدشریف جرجانی در تعریفات گوید: ضروریه المطلقه هی التی یحکم فیها بضروره ثبوت المحمول للموضوع او بضروره سلبه عنه مادام ذات الموضوع موجوده. اما التی حکم فیها بضرورهالثبوت فضروریه موجبه کقولنا کل انسان حیوان بالضروره فان الحکم فیها بضروره ثبوت الحیوان للانسان فی جمیع اوقات وجوده و اما التی حکم فیها بضروره السلب فضروریه سالبه کقولنا: لا شی ٔ من الانسان بحجر بالضروره سلب الحجر عن الانسان فی جمیع اوقات وجوده. ستۀ ضروریه. رجوع به ترکیب ضروریات سته ذیل ’ضروریات’ شود
لغت نامه دهخدا
ضروریه
مونث ضروری: آچار بایسته درواژ مونث ضروری. یا ضروریه مطلقه. قضیه موجهه که در آن حکم شود به ضرورت نسبت ثبوتیه یا سلبیه بین موضوع و محمول مادام که ذات موضوع موجود است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضروری
تصویر ضروری
واجب، لازم، آنچه مورد لزوم و احتیاج باشد، کاری که انسان ناگزیر از انجام دادن آن باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حروریه
تصویر حروریه
خوارج، گروهی که در جنگ صفّین از بیعت علی بن ابی طالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب می دانستند، کافران
فرهنگ فارسی عمید
(حَ ری یَ)
نسبتی است در گفتۀ نابغۀ جعدی:
ایا دار سلمی بالحروریه اسلمی
الی جانب الصمان فالمتثلم
أقامت به البردین ثم تذکرت
منازلها بین الدخول فجرثم.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(ضِ ری یَ)
یکی از شش فرقۀ مجبره منسوب به ضرار بن عمرو حفص الفرد و اتفاقهما فی التعطیل انهما قالا الباری تعالی عالم ٌ قادرٌ علی معنی انه لیس بجاهل و لا عاجز و اثبت اﷲ تعالی ماهیه لایعلمها الا هو و قالا ان هذه المقاله محکیه عن ابی حنیفه رحمه اﷲ و جماعه من اصحابه و ارادابذلک انه یعلم نفسه شهاده لا بدلیل و لا خبر و نحن نعلمه بدلیل و خبر و اثبتا حاسه سادسه للانسان یری بها الباری تعالی یوم الثواب فی الجنه و قالا افعال العباد مخلوقه للباری. رجوع به ص 94 از کتاب اول ملل و نحل شهرستانی چ مصر در حاشیۀ ملل و نحل ابن حزم شود
لغت نامه دهخدا
(ضَ یَ)
خودرو. (فهرست مخزن الادویه، در ضمن شرح کلمه اخینوس). اخیروس. نباتی است غیر گندم صحرایی. منبت آن کنار آبها شبیه بگیاه ارزن و ثمر آن سیاه و ریزه و گل آن سفید و ثمر آن در ادویۀ چشم و گوش مستعمل و با قوت مجففه و محلله و قابضه است. (مخزن الادویه). و نیز رجوع به اخیروس شود. اخینوس. رجوع به اخینوس شود. اخینیوس. نباتی است که منبت آن نزدیک نهرها و چشمه ها و برگ آن شبیه برگ بادروج و از آن کوچکتر و بالای آن شکافته و شاخه های آن ببلندی یک شبر. گل آن سفید و شاخ و برگ آن مملو از رطوبت و ثمر آن سیاه و کوچک و با قوت قابضه. افعال و خواص آن: مانع مواد محتبسه و مستجلبه و با قوت مجففه و چون پنج درهم ثمر آن را نرم کوفته و بیخته و با عسل چهار درم سرشته در چشم کشند سیلان رطوبات آن را قطع کند و عصارۀ آن را چون با کبریت و نطرون مخلوط کرده در گوش چکانند وجع آن را ساکن کند. (مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(مَرْ وَ یَ)
نوعی از کاسنی صحرایی باشد. و بعضی گویند نوعی از کاهوی تلخ است. (برهان) (آنندراج). خس بری. خندریلی. یقضید است و آن نوعی از هندبای بری بود و بغایت تلخ بود و رازی گوید مروریه صنفی از کاهوی تلخ است که شیر در وی روانه بود. (اختیارات بدیعی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
ناچار، ناگزیر، بایسته
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره گل میمون که پایاست و به طور خودرو در مزارع می روید و دارای دانه های ریز شبیه بارزن و سیاه رنگ است و آن در تداوی به عنوان قابض و مسکن به کار می رفته است اخینوس اخیروس ارینوس
فرهنگ لغت هوشیار
مروریه در فارسی: کاهوی تلخ کاسنی دشتی یکی از گونه های کاسنی که آنرا کاهوی تلخ نیز گویند خندریلی خس بری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
((ضَ))
منسوب به ضرورت، بایسته، لازم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
بایسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
Indispensable, Necessary
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
indispensable, nécessaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
필수적인 , 필요한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
ضروری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
অপরিহার্য , প্রয়োজনীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
จำเป็น , จำเป็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
muhimu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
vazgeçilmez, gerekli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
必須な , 必要な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
必不可少的 , 必需的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
חיוני , נַחְצוּתִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
niezastąpiony, konieczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
sangat penting, perlu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
अनिवार्य , आवश्यक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
onmisbaar, noodzakelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
indispensable, necesario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
indispensabile, necessario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
indispensável, necessário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
необхідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
unverzichtbar, notwendig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
незаменимый , необходимый
دیکشنری فارسی به روسی
ضروری، لازم است، الزامی
دیکشنری اردو به فارسی