جدول جو
جدول جو

معنی ضرورت - جستجوی لغت در جدول جو

ضرورت
بایستگی
تصویری از ضرورت
تصویر ضرورت
فرهنگ واژه فارسی سره
ضرورت
چیزی که به آن احتیاج داشته باشند، نیاز، حاجت
به ضرورت: به ناچار، از روی ناچاری، ناگزیر
تصویری از ضرورت
تصویر ضرورت
فرهنگ فارسی عمید
ضرورت
نیاز، حاجت
تصویری از ضرورت
تصویر ضرورت
فرهنگ لغت هوشیار
ضرورت
((ضَ رَ))
نیاز، حاجت، اجبار، الزام، جمع ضرورات
تصویری از ضرورت
تصویر ضرورت
فرهنگ فارسی معین
ضرورت
Imperativeness, Necessitation
تصویری از ضرورت
تصویر ضرورت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ضرورت
настоятельность , необходимость
دیکشنری فارسی به روسی
ضرورت
Imperativität, Notwendigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
ضرورت
імперативність , необхідність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ضرورت
imperatywność, konieczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
ضرورت
imperatividade, necessidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ضرورت
imperatività, necessità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ضرورت
imperatividad, necesidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ضرورت
impérativité, nécessité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ضرورت
dringendheid, noodzakelijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
ضرورت
अनिवार्यता , आवश्यकता
دیکشنری فارسی به هندی
ضرورت
keharusan, kebutuhan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ضرورت
إلزاميّةٌ , إضطرارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
ضرورت
절박함 , 필수
دیکشنری فارسی به کره ای
ضرورت
צוֹרֶךְ , הכרח
دیکشنری فارسی به عبری
ضرورت
必要性
دیکشنری فارسی به چینی
ضرورت
必然性 , 必要性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ضرورت
zorunluluk, gereklilik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ضرورت
umuhimu, hitaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ضرورت
ความจำเป็น , ความจำเป็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
ضرورت
বাধ্যতামূলকতা , প্রয়োজনীয়তা
دیکشنری فارسی به بنگالی
ضرورت
ضروری ہونا , ضرورت
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضروری
تصویر ضروری
بایسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرورت
تصویر حرورت
آزادی، آزاد مردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
واجب، لازم، آنچه مورد لزوم و احتیاج باشد، کاری که انسان ناگزیر از انجام دادن آن باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرارت
تصویر ضرارت
گزند رسانیدن، آسیب رساندن، صدمه زدن، گزند رساندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرورات
تصویر ضرورات
ضرورت، چیزی که به آن احتیاج داشته باشند، نیاز، حاجت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
ناچار، ناگزیر، بایسته
فرهنگ لغت هوشیار
نیاز حاجت آنچه که بدان محتاج باشند، اجبار الزام ناگزیری، امتناع انفکاک چیزیست از چیزی دیگر بر حسب حکم عقلی. بالجمله چون گویند نسبت حیوانیت بانسان ضروری است مراد این است که عقل حکم می کند که انفکاک حیوانیت از انسان محال است، هر گاه مقدمات برهان علمی یقینی بود و دایم باشد و متغیر نشود باید که ضروری باشد، ضرورت انواع دارد بداهت، آن چه که ما لابد انسان است در بقا، حقوق نفس. یا ضرورت شعری. عبارتست از مراعات وزن شعر که بر حسب ضرورت شاعر را باموری وا دارد که اجرای آن امور در نثر جایز نیست ولی در شعر رواست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرارت
تصویر ضرارت
نابینا شدن، گزند رسانیدن، نابینایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
((ضَ))
منسوب به ضرورت، بایسته، لازم
فرهنگ فارسی معین