نیاز حاجت آنچه که بدان محتاج باشند، اجبار الزام ناگزیری، امتناع انفکاک چیزیست از چیزی دیگر بر حسب حکم عقلی. بالجمله چون گویند نسبت حیوانیت بانسان ضروری است مراد این است که عقل حکم می کند که انفکاک حیوانیت از انسان محال است، هر گاه مقدمات برهان علمی یقینی بود و دایم باشد و متغیر نشود باید که ضروری باشد، ضرورت انواع دارد بداهت، آن چه که ما لابد انسان است در بقا، حقوق نفس. یا ضرورت شعری. عبارتست از مراعات وزن شعر که بر حسب ضرورت شاعر را باموری وا دارد که اجرای آن امور در نثر جایز نیست ولی در شعر رواست
نیاز حاجت آنچه که بدان محتاج باشند، اجبار الزام ناگزیری، امتناع انفکاک چیزیست از چیزی دیگر بر حسب حکم عقلی. بالجمله چون گویند نسبت حیوانیت بانسان ضروری است مراد این است که عقل حکم می کند که انفکاک حیوانیت از انسان محال است، هر گاه مقدمات برهان علمی یقینی بود و دایم باشد و متغیر نشود باید که ضروری باشد، ضرورت انواع دارد بداهت، آن چه که ما لابد انسان است در بقا، حقوق نفس. یا ضرورت شعری. عبارتست از مراعات وزن شعر که بر حسب ضرورت شاعر را باموری وا دارد که اجرای آن امور در نثر جایز نیست ولی در شعر رواست
جمع واژۀ ضروریه. دربایستها. - ضروریات سته، قضایای یقینی ششگانه که مرجع امور نظری بوده و عبارتند از: اولیات، محسوسات، متواترات، مجربات، حدسیات و فطریات. و ضروریات سته نزد اطبا، عبارت است از هوا و ماء و نوم و یقظه و مأکولات و مشروبات. (از تذکرۀ داود ضریر انطاکی)
جَمعِ واژۀ ضروریه. دربایستها. - ضروریات سته، قضایای یقینی ششگانه که مرجع امور نظری بوده و عبارتند از: اولیات، محسوسات، متواترات، مجربات، حدسیات و فطریات. و ضروریات سته نزد اطبا، عبارت است از هوا و ماء و نوم و یقظه و مأکولات و مشروبات. (از تذکرۀ داود ضریر انطاکی)