- ضرسامه (ضِ مَ)
ناکس بیمروت، سست حقیر. (منتهی الارب) ، داهیه. (مهذب الاسماء)
معنی ضرسامه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرنامه، عنوان، برای مثال چو زآن نامه ورنامه برخوانده اند / سخن های نغزش برافشانده اند (فردوسی - رشیدی - ورنامه)
مجموعه ای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام می شود، دستور کار، پرگرام، بخش های پخش شده از تلویزیون، رادیو، نمایش و مانند آن، جدولی برای انجام بعضی کارها مثلاً برنامۀ مسابقات، دستورالعمل داده شده به رایانه، آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته می شد، عنوان، دیباچه
(ضِ مَ)
لغت نامه دهخدا
شیر بیشه. (منتهی الارب). اسد. ضرغام، مرد دلاور. (منتهی الارب). گشن قوی و توانا. مرد سخت. وفی نسخه و الوحل الشدید، فسّرها گل و لای شدید. (منتهی الارب)
ترکی مغولی کشت باج مالیاتی غیراز مالیات معروف به قلان و قبچور که از عشایر و کشاورزان وصول میشد
آنچه بر سر کتابتها نویسند که بشرق مطالعه فلان برسد عنوان: چوزان نامه ورنامه بر خواندند سخنهای نغزش بر افشاندند. (رشیدی)
شخص ظریف و آراسته: فربه کردی تو کون ایا ورسازه چون دنبه گوسفند در شبغازه. (عماد)
((بَ مِ))
فرهنگ فارسی معین
عنوان، دستور کار یک مجلس، خطابه، جشن، آن چه که از رادیو، تلویزیون و سینما پخش می شود، مجموعه کارهایی که به هدف مشخصی ختم شود
