- ضربگیری
- عمل و شغل ضربگیر
معنی ضربگیری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آن که با ضرب اصول نگاهدارد نوازنده ضرب و تنبک
اپیدمی
تاب گرفتن
حالت و عمل سربزیر
جانبداری طرفداری حمایت
پاک کردن گرد و غبار چیزی: پیشخدمت آنجا پیشبند چرک آبی رنگ خودش را بسته و مشغول گردگیری است. یا پارچه (کهنهء) گردگیری. پارچه ای مستعمل که برای گردگیری و تمیز کردن اثاثه بکار برند
خاکروبی، نزاع، زد و خورد
کسی که تنبک می زند
اشتقاق
نزاع، منازعه
شغل و پیشه آبگیر حمام، پر آب کردن حوض و آب انبار و ظرفها، لحیم کردن ظرفهای فلزی یا قلعی با بستن سوراخهای آن با موم مذاب
احتجاب زنان، حجاب زنان، رو گرفتن
گرفتن سر چیزی (مانند شمع)، خاموش کردن شمع و چراغ، عمل از سر گرفتن آغاز کار
شب زنده داری شب بیداری بیخوابی
شب زنده داری
Involvement
Interception
вовлеченность
перехват
Beteiligung
Abfangen
залученість
перехоплення
zaangażowanie
przechwycenie
envolvimento
interceptação
coinvolgimento
intercettazione
implicación
intercepción
implication