جدول جو
جدول جو

معنی ضربان - جستجوی لغت در جدول جو

ضربان
تپش
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
فرهنگ واژه فارسی سره
ضربان
ضربه های متوالی با فواصل زمانی یکسان
ضربان قلب: در علم زیست شناسی زدن قلب، تپیدن دل، تپش قلب
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
فرهنگ فارسی عمید
ضربان
تپیدن تپش، ریمناکی زخم، جدایی انداختن، بد دل شدن، ترسیدن، شتاب کردن، رفتن، خوابانیدن، ماندگاری زدن (مطلق)، زدن قلب تپیدن دل، تپش دل جنبش شریان، دردیست که در آن جستن رگهای جهنده بیشتر شود. یا ضربان قلب. تپیدن دل زدن قلب
فرهنگ لغت هوشیار
ضربان
((ضَ رَ))
زدن (مطلق)، زدن قلب، جهش، تپش قلب
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
فرهنگ فارسی معین
ضربان
Pulsation
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ضربان
пульсация
دیکشنری فارسی به روسی
ضربان
Pulsation
دیکشنری فارسی به آلمانی
ضربان
пульсація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ضربان
pulsacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
ضربان
pulsação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ضربان
pulsazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ضربان
pulsación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ضربان
pulsation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ضربان
pulsatie
دیکشنری فارسی به هلندی
ضربان
धड़कन
دیکشنری فارسی به هندی
ضربان
denyut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ضربان
نبضٌ
دیکشنری فارسی به عربی
ضربان
맥동
دیکشنری فارسی به کره ای
ضربان
דפיקה
دیکشنری فارسی به عبری
ضربان
脉动
دیکشنری فارسی به چینی
ضربان
脈動
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ضربان
nabız atışı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ضربان
mapigo ya moyo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ضربان
การเต้นของชีพจร
دیکشنری فارسی به تایلندی
ضربان
স্পন্দন
دیکشنری فارسی به بنگالی
ضربان
دھڑکن
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اربان
تصویر اربان
پیش مزد باج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دربان
تصویر دربان
حافظ، نگهبان، حارس، نگاهدارنده در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قربان
تصویر قربان
(پسرانه)
چیزی که بوسیله آن به خدا تقرب یابند، قربانی، فدایی، نزدیک شدن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جربان
تصویر جربان
جمع جریب، پارسی تازی گشته گری ها گریب ها اندازه ای است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خربان
تصویر خربان
صاحب خر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زربان
تصویر زربان
پیر کهنسال، پیر فرتوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قربان
تصویر قربان
ظرفی که در آستانۀ پر شدن است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضربات
تصویر ضربات
ضربت ها، ضربه ها، کوبیدن ها، جمع واژۀ ضربت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دربان
تصویر دربان
کسی که جلو در سرا و کاخ نگهبانی کند، نگهبان در
فرهنگ فارسی عمید