رونق دادن، شب زنده داری کردن، شب را به عبادت گذراندن، در تشیع، هر یک از شب های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان که در آن شب زنده داری و عبادت می کنند، شب قدر، در علم شیمی ترکیب شدن جسم با هیدروژن، در کشاورزی آباد کردن زمین کشاورزی، کنایه از بهبود بخشیدن حال یا وضع کسی یا چیزی، زنده کردن
رونق دادن، شب زنده داری کردن، شب را به عبادت گذراندن، در تشیع، هر یک از شب های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان که در آن شب زنده داری و عبادت می کنند، شب قدر، در علم شیمی ترکیب شدن جسم با هیدروژن، در کشاورزی آباد کردن زمین کشاورزی، کنایه از بهبود بخشیدن حال یا وضع کسی یا چیزی، زنده کردن
جمع واژۀ حی ّ. زنده ها. زندگان: و لا تحسبن ّ الذین قتلوا فی سبیل اﷲ امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. (قرآن 169/3). به قسطنطین برند از نوک کلکم حنوط و غالیه، موتی و احیا. خاقانی. ، هیچ. هرگز
جَمعِ واژۀ حَی ّ. زنده ها. زندگان: و لا تحسبن َّ الذین قُتلوا فی سبیل اﷲ امواتاً بل اَحیاءٌ عند ربهم یُرزقون. (قرآن 169/3). به قسطنطین برند از نوک کلکم حنوط و غالیه، موتی و احیا. خاقانی. ، هیچ. هرگز
احیا. زنده گردانیدن. زنده کردن: و تواتر دخلها و احیاء اموات و ترفیه ایشان به عدل متعلق است. (کلیله و دمنه). از مثال شه امید مردۀ من زنده گشت روح را برهان احیا برنتابد بیش ازین. خاقانی. احیای روان مردگان را بویت نفس مسیح مریم. سعدی. - احیاء ارض، احیاء موات. - احیاء موات، احیاء ارض. آباد کردن زمین ویران و عمارت خراب. آبادان کردن زمین و جز آن ، خشم، درد دل که از اندوه پیدا شود، ناله
اِحیا. زنده گردانیدن. زنده کردن: و تواتر دخلها و احیاء اموات و ترفیه ایشان به عدل متعلق است. (کلیله و دمنه). از مثال شه امید مردۀ من زنده گشت روح را برهان احیا برنتابد بیش ازین. خاقانی. احیای روان مردگان را بویت نفس مسیح مریم. سعدی. - احیاء ارض، احیاء موات. - احیاء موات، احیاء ارض. آباد کردن زمین ویران و عمارت خراب. آبادان کردن زمین و جز آن ، خشم، درد دل که از اندوه پیدا شود، ناله
موضعی است نزدیک مصرمنسوب به بنی خزرج. (منتهی الارب). قریه هائی است واقع در کنار نیل از جهت صعید که آنها را احیاء بنی خزرج گویند و آن شامل حی ّ کبیر و حی ّ صغیر است و بین آنها و فسطاط قریب ده فرسنگ مسافت است. (معجم البلدان)
موضعی است نزدیک مصرمنسوب به بنی خزرج. (منتهی الارب). قریه هائی است واقع در کنار نیل از جهت صعید که آنها را احیاء بنی خزرج گویند و آن شامل حی ّ کبیر و حی ّ صغیر است و بین آنها و فسطاط قریب ده فرسنگ مسافت است. (معجم البلدان)
زنده شدن، نو جان شدن، جان گرفتن، جمع حی، زندگان، قبیله ها خاندانها. زنده کردن زنده گردانیدن، آباد کردن زمین زراعت کردن اراضی موات، شب را بعبادت گذرانیدن، زندگی زندگی از نو. یا شبهای احیاء. شبهای نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان (نزد شیعه)
زنده شدن، نو جان شدن، جان گرفتن، جمع حی، زندگان، قبیله ها خاندانها. زنده کردن زنده گردانیدن، آباد کردن زمین زراعت کردن اراضی موات، شب را بعبادت گذرانیدن، زندگی زندگی از نو. یا شبهای احیاء. شبهای نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان (نزد شیعه)