جدول جو
جدول جو

معنی ضاغط - جستجوی لغت در جدول جو

ضاغط
افشرنده، نگاهبان
تصویری از ضاغط
تصویر ضاغط
فرهنگ لغت هوشیار
ضاغط
((غِ))
افشرنده، فشارنده، دردی است که صاحبش پندارد که عضو دردمند را می فشرند
تصویری از ضاغط
تصویر ضاغط
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضاغطه
تصویر ضاغطه
دستگاه فشار (پرس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضابط
تصویر ضابط
حفظ کننده، نگه دارنده، حاکم، قائد، قوی، نیرومند، باهوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضاغوط
تصویر ضاغوط
خفتک (کابوس) بختک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضابط
تصویر ضابط
فراهم آورنده، نگاهدارنده چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضابط
تصویر ضابط
((بِ))
نگاه دارنده، حفظ کننده، شحنه، حاکم، جمع ضوابط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضغط
تصویر ضغط
فشردن، افشردن، تنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضغط
تصویر ضغط
((ضَ))
فشار دادن، تنگ کردن، کوفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضغط
تصویر ضغط
فشردن، فشار دادن، در هم فشردن، کوفتن، تنگ کردن، تنگ گرفتن بر کسی
فرهنگ فارسی عمید