- ضار
- ضرر رساننده، زیان رساننده
معنی ضار - جستجوی لغت در جدول جو
- ضار
- زیانکار، ضرر رساننده
- ضار ((رّ))
- زیانکار، مضر، جمع ضارین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مؤنث واژۀ ضار، ضرر رساننده، زیان رساننده
حیوان شکاری و درنده و گوشت خوار مانند شیر، ببر و گرگ، سگ حریص به شکار
زننده، آنکه چیزی را به چیز دیگر می زند، زشت و ناپسند
از ساخته های فارسی گویان زیانرسان سگ شکاری، مرغ شکاری، خونروان: رگی که خون آن بند نیاید
زیانرسان مونث ضار
خوار، ضعیف، رام، فروتن
زننده
سگ شکاری، خون روان
ضرررساننده، زیاندار
حاضران، حاضرین
سبزی فروش شیرآبکی، تره نورس کبت خورک از پرندگان
مضرّت ها، ضررها، زیانها، گزندها، جمع واژۀ مضرّت
حاضرها، مقابل غایب ها، کسانی که در جایی حضور دارند، آماده ها، مهیاها، موجودها، شهرنشین ها، جمع واژۀ حاضر
گل خوشبوی گلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم، مهره سبز چشم پنام، آوند سفالین
جمع مضره، زیان ها، فرشیو ها، گزندها
تلا زر، نکره سیم، گوهر خوشاب، تر و تازه، کاسه چوبی، جمع نضر، تلا ها زر ها جمع نضر زرها سیمها. سیم و زر (بیشتر در مورد زر بکاررود) : چمیدن و قرارش مانند مار باشد رخشیدن شعاعش گویی نضار باشد، (منوچهری. د. چا. 22: 2)، خالص از هر چیز، قدح چوبین
مونث ضاری: و خر چسونه مونث ضاری
مونث ضارب
اشکفت
محموله، دفعه، اکل
آغاج
زیان
شبکه
هر چیزی که روی دوش خود و یا چهار پا یا گاری یا اتومبیل حمل کنند