جدول جو
جدول جو

معنی ضاری

ضاری
حیوان شکاری و درنده و گوشت خوار مانند شیر، ببر و گرگ، سگ حریص به شکار
تصویری از ضاری
تصویر ضاری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ضاری

ضاری

ضاری
از ساخته های فارسی گویان زیانرسان سگ شکاری، مرغ شکاری، خونروان: رگی که خون آن بند نیاید
فرهنگ لغت هوشیار

ضاری

ضاری
در پی صید دونده (سگ ومانند آن)، سگ بچۀ دوان، (منتهی الارب)، سگ شکاری، (مهذب الاسماء) : هنگام کار در غلبه و اقتحام سباع ضاری اندر شکار، (جهانگشای جوینی)، ج، ضواری: کلب ٌ ضار، سگ حریص بشکار و سگ در پی صید رونده، خون روان، (منتهی الارب)، سقاءٌ ضار باللبن، خیک نیکوکننده شیر، عرق ٌ ضار، رگ که خون آن منقطع نشود، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

باری

باری
خدای نیکخواه آفریدگار نیکخواست و بالاخره بمقتضای مبرم اجل گرفتار آمده درمکه شریفه ودیعت حیات بمقتاضی اجل سپرد. بالاخره باستمالت محمد علی خان و غیره بازگشته بخدمت پادشاه آمد. توضیح این کلمه باین صورت در عربی نیامده و اخره بمعنی کندی و بطء است و بالاخره ظاهرا منحوتی است از یکی از دو صورت ذیل: جاء باخره وماعرفته الا باخره اخیرا (اقرب المورد) جاء اخیرا واخرا و اخریا و آخریا وباخره ای آخر کل شی (ذیل اقرب المورد لسان العرب) بهر حال گروهی (بالاخره) را جزو علطهای مشهور شمرده اند (ولی صاحب معیار اللغه در ضمن ضبط اوزان مختلف کلمه بالاخره را نیز ذکر کرده است. بجای این کلمه می توان آخر الامر و مانند آنها را بکار برد. خالق، پروردگار، خدا
فرهنگ لغت هوشیار