ستاره ای روشن از قدر اول بر ذنب اسد که منزل دوازدهم ماه است، برای مثال بی صرفه در تنور کن آن زر صرف را / کاو شعله ها به «صرفه» و عوا برافکند (خاقانی - ۱۳۴) سود، بهره، فایده، مهره ای که زنان با آن مردان را افسون می کنند صرفه بردن: سود بردن، بهره بردن، برای مثال ترسم که صرفه ای نبرد روز باز خواست / نان حلال شیخ ز آب حرام ما (حافظ - ۳۸)
ستاره ای روشن از قدر اول بر ذنب اسد که منزل دوازدهم ماه است، برای مِثال بی صرفه در تنور کن آن زر صرف را / کاو شعله ها به «صرفه» و عوا برافکند (خاقانی - ۱۳۴) سود، بهره، فایده، مهره ای که زنان با آن مردان را افسون می کنند صرفه بردن: سود بردن، بهره بردن، برای مِثال ترسم که صرفه ای نبرد روز باز خواست / نان حلال شیخ ز آب حرام ما (حافظ - ۳۸)
چوب پوسیده که به جای آتش گیره به کار ببرند، آتش گیره، هر چیزی که با آن آتش روشن کنند، آفروزه، شیاع، هود، پرهازه، فروزینه، پده، حطب، پد، آتش افروز، پوک، وقود، آتش برگ، مرخ، وقید
چوب پوسیده که به جای آتش گیره به کار ببرند، آتَش گیرِه، هر چیزی که با آن آتش روشن کنند، آفروزه، شَیاع، هود، پَرهازِه، فُروزینِه، پُدِه، حَطَب، پُد، آتَش اَفروز، پوک، وَقود، آتَش بَرگ، مَرخ، وَقید
برگ فراهم و مجتمعشده که در میان وی خوشه باشد. (منتهی الارب). برگی که از روی میوه شکافد، و آن همان برگهای مجتمعی اس-ت که سنبل و خوشه در آنها باشد. (از اقرب الموارد)
برگ فراهم و مجتمعشده که در میان وی خوشه باشد. (منتهی الارب). برگی که از روی میوه شکافد، و آن همان برگهای مجتمعی اس-ت که سنبل و خوشه در آنها باشد. (از اقرب الموارد)
پارسی تازی گشته سیخک سیخک پای پرندگان، کجه بافندگی، سیخه شانه: در بافندگی، کوه سیخ کوه نوک تیز خار پس پای خروس سیخک پشت پای خروس خار خروس، شاخ گاو و آهو، حصار و هر چه که بدان باز دارند چیزی را و بوی پناه گیرند، شبان، نیکو سیاست
پارسی تازی گشته سیخک سیخک پای پرندگان، کجه بافندگی، سیخه شانه: در بافندگی، کوه سیخ کوه نوک تیز خار پس پای خروس سیخک پشت پای خروس خار خروس، شاخ گاو و آهو، حصار و هر چه که بدان باز دارند چیزی را و بوی پناه گیرند، شبان، نیکو سیاست
اودم از خانه های ماه، ژکوری تنگی در هزینه، سود بهره، افزونی، فریب ترفند افزونی فضل، سود فایده بهره. یا به صرفه شماست. به سود شماست، بخل تنگی در خرج، صرفه جویی، حیله مکر
اودم از خانه های ماه، ژکوری تنگی در هزینه، سود بهره، افزونی، فریب ترفند افزونی فضل، سود فایده بهره. یا به صرفه شماست. به سود شماست، بخل تنگی در خرج، صرفه جویی، حیله مکر