جدول جو
جدول جو

معنی صیصیه - جستجوی لغت در جدول جو

صیصیه
(یَ)
هر چیزی که حصار باشد مر چیز دیگر را. و در حکمت اشراق به تن، جسم، ضد روح، مقابل نفس، مقابل صنم، مقابل نور اسپهبدی اطلاق شده است، به این اعتبار که حصار و حصنی است برای روح انسانی و نور اسپهبدی. شیخ اشراق در آنجا که وجود روح را قبل از بدن نفی میکند، گوید: ان کانت موجودهً قبل الصیاصی، فلم یمنعها حجاب و لا شاغل عن عالم النور المحض و لا اتفاق و لاتغیر فیه فتکون کاملهً فتصرفها فی الصیصیه یقع ضایعا. (حکمت الاشراق 202). الصیاصی، ای الابدان لانها جمع صیصیه و هی کل مایحصن به. (حاشیۀ حکمت الاشراق ص 201)
لغت نامه دهخدا
صیصیه
به آرش های صیصه و شبان نیکو، بارو
تصویری از صیصیه
تصویر صیصیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نی یَ)
اوانی صینیه، ظروف چینی است. ج، صوانی. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
شهری است مشهور زیر واسط. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
خار خروس. (منتهی الارب). خار پس پای خروس. (مهذب الاسماء). سیخک پشت پای خروس. شوکهالدیک. ج، صیاصی، شاخ گاو و آهو. (منتهی الارب). شاخ گاو. (ترجمان علامۀ جرجانی) ، حصار و هر چیز که بدان بازدارند چیزی را و پناه گیرند به وی، شبان نیکوسیاست، میخ که بوی خرما را برکنند، غرواشۀ بافنده که بدان تارو پود را برابر سازند. (منتهی الارب). شوکهالحائک التی یسوی بها بین السداه و اللحمه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
سینی از آوندها مونث صینی انواع ظروف از صحن قدح صراحی و غیره که در قدیم از چین وارد می شد
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته سیخک سیخک پای پرندگان، کجه بافندگی، سیخه شانه: در بافندگی، کوه سیخ کوه نوک تیز خار پس پای خروس سیخک پشت پای خروس خار خروس، شاخ گاو و آهو، حصار و هر چه که بدان باز دارند چیزی را و بوی پناه گیرند، شبان، نیکو سیاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صینیه
تصویر صینیه
((یَّ))
مؤنث سینی، انواع ظروف از صحن، قدح، صراحی و غیره که در قدیم از چین وارد می شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صیصه
تصویر صیصه
((صَ صَ))
خار پس پای خروس، سیخک پشت پای خروس، خار خروس، شاخ گاو و آهو، حصار و هرچه که بد ان باز دارند چیزی را و به وی پناه گیرند، شبان، نیکو سیاست
فرهنگ فارسی معین