جانوری را شکار کردن، اشکردن، اصطیاد، شکردن، شکریدن، اقتناص، بشکریدن، شکاریدن صید حرم: جانوری که در سرزمین حرم (حوالی کعبه) باشد و کشتن و شکار کردن آن حرام است، برای مثال دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار / و ز آنچه با دل ما کرده ای پشیمان باش (حافظ - ۵۵۲) صید شدن: شکار شدن، به دام افتادن صید کردن: شکار کردن
جانوری را شکار کردن، اِشکَردَن، اِصطیاد، شِکَردَن، شِکَریدَن، اِقتِناص، بِشکَریدَن، شِکاریدَن صید حرم: جانوری که در سرزمین حرم (حوالی کعبه) باشد و کشتن و شکار کردن آن حرام است، برای مِثال دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار / و ز آنچه با دل ما کرده ای پشیمان باش (حافظ - ۵۵۲) صید شدن: شکار شدن، به دام افتادن صید کردن: شکار کردن
گاوچران، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عوّاء، عوا، بقّار، حارس الشّمال، حارس السّماء، طارد الدبّ
گاوچِران، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عَوّاء، عَوا، بَقّار، حارِسُ الشَّمال، حارِسُ السَّماء، طارِدُ الدُبّ
کفتار، روباه. (منتهی الارب). نامی است روباه را. (مهذب الاسماء) ، جانورکی است که در زمین خانه سازد و آنرا ناپدید کند، چادر درشت بافت، پادشاه. (منتهی الارب)
کفتار، روباه. (منتهی الارب). نامی است روباه را. (مهذب الاسماء) ، جانورکی است که در زمین خانه سازد و آنرا ناپدید کند، چادر درشت بافت، پادشاه. (منتهی الارب)
میر صیدی، یکی از شعرای ایران و از مردم تهران است. در عهد شاه سلیمان صفوی نشأت یافت و به هندوستان رفت و مورد محبت و احترام شاه جهان قرار گرفت و شاهزاده خانم جهان آرابیگم جائزۀ بزرگی به وی داد. وی بسال 1083 هجری قمری در آنجادرگذشت. دیوانی مشتمل بر 4000 بیت دارد. او راست: در این فصل گل هرچه داری به می ده مبادا که دیگر بهاری نیاید. رجوع به آتشکدۀ آذر چ زوار ص 219 شود
میر صیدی، یکی از شعرای ایران و از مردم تهران است. در عهد شاه سلیمان صفوی نشأت یافت و به هندوستان رفت و مورد محبت و احترام شاه جهان قرار گرفت و شاهزاده خانم جهان آرابیگم جائزۀ بزرگی به وی داد. وی بسال 1083 هجری قمری در آنجادرگذشت. دیوانی مشتمل بر 4000 بیت دارد. او راست: در این فصل گل هرچه داری به می ده مبادا که دیگر بهاری نیاید. رجوع به آتشکدۀ آذر چ زوار ص 219 شود
دهی است از دهستان جم بخش کنگان بوشهر، واقع در 61000 گزی خاور کنگان و 2000 گزی راه عمومی کنگان به پشتکوه. در جلگه قرار دارد. گرمسیری و مالاریائی است. سکنۀ آن 247 تن است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، خرما و مرکبات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان جم بخش کنگان بوشهر، واقع در 61000 گزی خاور کنگان و 2000 گزی راه عمومی کنگان به پشتکوه. در جلگه قرار دارد. گرمسیری و مالاریائی است. سکنۀ آن 247 تن است. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، خرما و مرکبات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)