- صیاغت
- زرگری، زیورآلات، زر ساختن
معنی صیاغت - جستجوی لغت در جدول جو
- صیاغت ((غَ))
- ریخته گری، زرگری
- صیاغت
- زرگری، ریخته گری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگهداری
رنگرزی
حفظ کردن، نگه داشتن، پرهیزکاری
حفظ کردن
حرفۀ صباغ، رنگرزی
کسی که با دروغ سخن را آرایش دهد، دروغ پرداز، زرگر، ریخته گر
هر چیز در قالب ریخته شده، شکل هیئت، خلقت آفرینش، هیئتی که برای کلمه حاصل گردد بواسطه تقدیم و تاخیر حروف و تغییر حرکات و سکنات آن: صیغت جمع صیغت مفرد، نکاح موقت، زنی که تو را به عقد انقطاع گیرند برای مدتی کوتاه یا دراز و محدود نه دایمی و همیشگی با ذکر مهر و آن را شرایط و احکام خاصی است زن غیر دایم، کلمه ای که به وقت معامله و عقد نکاح بر زبان جاری کنند. یا چه صیغه ایست ک چه هیئت دستوری دارد ک، چه معنی دارد ک یا صیغه تفضیل. صفت (تفضیلی)
دروغ پرداز