حمله بردن. (غیاث اللغات). صوله. حمله: هیبت او کوه را بند کمر درشکست صولت او چرخ را سقف گهر درشکست. خاقانی. صولتت باد سایه دار ظفر دولتت باد دایگاه علوم. خاقانی. او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهده کرد، انگشت ندامت گزیدن گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی) ، سطوت. قهر. هیبت: و از شر دشمنان در پناه صولتش زندگانی میکنم. (گلستان) ، شدت. سختی. سورت: در فصل ربیعی که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده. (گلستان) ، غضب. خشم: از حدت و صولت پادشاهان برحذر باید بود. (گلستان). رجوع به صوله شود
حمله بردن. (غیاث اللغات). صوله. حمله: هیبت او کوه را بند کمر درشکست صولت او چرخ را سقف گهر درشکست. خاقانی. صولتت باد سایه دار ظفر دولتت باد دایگاه علوم. خاقانی. او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهده کرد، انگشت ندامت گزیدن گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی) ، سطوت. قهر. هیبت: و از شر دشمنان در پناه صولتش زندگانی میکنم. (گلستان) ، شدت. سختی. سورت: در فصل ربیعی که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده. (گلستان) ، غضب. خشم: از حدت و صولت پادشاهان برحذر باید بود. (گلستان). رجوع به صوله شود
جمع واژۀ صله. عطایا. جوایز: صلات ومواهب پادشاهان بر من متواتر شد. (کلیله و دمنه). گر بسته بود بر تو در خانه تو بود بر هر کسی گشاده طریق صلات تو. مسعودسعد. مات کن او را و ایمن شو ز مات رحم کن چون نیست او ز اهل صلات. مولوی
جَمعِ واژۀ صِلَه. عطایا. جوایز: صلات ومواهب پادشاهان بر من متواتر شد. (کلیله و دمنه). گر بسته بود بر تو در خانه تو بود بر هر کسی گشاده طریق صلات تو. مسعودسعد. مات کن او را و ایمن شو ز مات رحم کن چون نیست او ز اهل صلات. مولوی
از شعرای متأخر هندوستان است. بسال 1285 هجری قمری در جوانی درگذشت. دیوان مرتبی شامل دوهزار بیت دارد. او راست: الهی آب و رنگ دلربائی ده بیانم را به آب جوی حسن گلرخان تر کن زبانم را ز بس کاهیده ام در مهر روی غیرت ماهی سگش تار شعاعی میشمارد استخوانم را. (قاموس الاعلام ترکی)
از شعرای متأخر هندوستان است. بسال 1285 هجری قمری در جوانی درگذشت. دیوان مرتبی شامل دوهزار بیت دارد. او راست: الهی آب و رنگ دلربائی ده بیانم را به آب جوی حسن گلرخان تر کن زبانم را ز بس کاهیده ام در مهر روی غیرت ماهی سگش تار شعاعی میشمارد استخوانم را. (قاموس الاعلام ترکی)
مرکز دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل، در 15 هزارگزی باختر گرمی و در مسیر شوسۀ گرمی اردبیل واقع است. جلگه، دشت، گرمسیر. سکنۀ آن 309 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
مرکز دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل، در 15 هزارگزی باختر گرمی و در مسیر شوسۀ گرمی اردبیل واقع است. جلگه، دشت، گرمسیر. سکنۀ آن 309 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
جمع واژۀ توله. یقال: جأنا بتولاته و دولاته و کذا جاء بدولاه و تولاه، ای بالدواهی. کذا فی النسخ. (منتهی الارب). تولات و تولات جمع واژۀ توله. (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ توله کهمزه بلا و سختی. (آنندراج). رجوع به توله شود
جَمعِ واژۀ تُوَلَه. یقال: جأنا بتولاته و دولاته و کذا جاء بدولاه و تولاه، ای بالدواهی. کذا فی النسخ. (منتهی الارب). تَولات و تولات جَمعِ واژۀ توله. (از ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ توله کهمزه بلا و سختی. (آنندراج). رجوع به توله شود
بنگرید به ولاه، جمع والی: (سیدرضی کیا که از ولات دیالمه و گیلانات بشرف سیادت و فضیلت علم امتیاز داشت و امیر محمد رشتی که از عظمای ملوک آن طرف بود پیشکشهای لایق مرتب داشته باتفاق متوجه شدند)
بنگرید به ولاه، جمع والی: (سیدرضی کیا که از ولات دیالمه و گیلانات بشرف سیادت و فضیلت علم امتیاز داشت و امیر محمد رشتی که از عظمای ملوک آن طرف بود پیشکشهای لایق مرتب داشته باتفاق متوجه شدند)
جمع صله، نودارانی ها پا رنج ها نماز. توضیح یکی از فروع دین اسلام که اعظم عبادات محسوب می شد و آن را عمود دین گفته اند، دعای بنده به سوی خداوند، رحمت و بخشایش حق تعالی، جمع صلوات، جمع صله عطاها جوایز. جوایز و عطایا
جمع صله، نودارانی ها پا رنج ها نماز. توضیح یکی از فروع دین اسلام که اعظم عبادات محسوب می شد و آن را عمود دین گفته اند، دعای بنده به سوی خداوند، رحمت و بخشایش حق تعالی، جمع صلوات، جمع صله عطاها جوایز. جوایز و عطایا