جدول جو
جدول جو

معنی صوالد - جستجوی لغت در جدول جو

صوالد
(صَ لِ)
ج صالده. (منتهی الارب). رجوع بدان کلمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توالد
تصویر توالد
بسیار بچه آوردن، بسیار شدن قوم به واسطۀ فرزند بسیار زادن، تولیدمثل کردن، زادوولد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والد
تصویر والد
پدر، مردی که فرزند داشته باشد، سرپرست و بزرگتر خانواده، ابا، آتا، اب، بابو، اتا، بابا، ابی
فرهنگ فارسی عمید
(خَ لِ)
دیگ پایه ها. (منتهی الارب) (ازلسان العرب) ، سنگ ها، کوهها. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
جمع واژۀ مولد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، جمع واژۀ مولد به معنی مادر. (آنندراج). رجوع به موالید و مولد شود
لغت نامه دهخدا
(صَ لِ)
جمع واژۀ صولجان: الدهر یلعب بالوری لعب الصوالج بالکره. (جهانگشای جوینی). رجوع به صولجان و صوالجه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ لِ)
جمع واژۀ صالغ. رجوع به صالغ شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بهم (با هم) بزادن. (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (منتهی الارب). بهم زادن. (دهار) (از اقرب الموارد). از یکدیگر زادن. (آنندراج). زه و زاد. زاد و زه. تناسل. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، بسیار شدن قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بسیار شدن فرزند. (آنندراج). بسیار شدن. (از اقرب الموارد). یقال: توالدوا، ای کثروا و ولد بعضهم بعضاً. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوالد
تصویر خوالد
جمع خالده، دیگپایه ها، خرسنگ ها تخته سنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والد
تصویر والد
پدر، بابا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صواله
تصویر صواله
خرمنریز: زبره کاه پوسته گندم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موالد
تصویر موالد
جمع مولد، مادران زایندگان جمع مولد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صوالج
تصویر صوالج
جمع صولجان، از پارسی چوگان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توالد
تصویر توالد
بهم زادن، تناسل، بسیار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موالد
تصویر موالد
((مَ لِ))
جمع مولد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توالد
تصویر توالد
((تَ لُ))
از یکدیگر زادن، بسیار فرزند آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والد
تصویر والد
((ل))
پدر، اب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والد
تصویر والد
پدر
فرهنگ واژه فارسی سره
تناسل، تولید مثل، زادن، زادوولد، زایش، تولیدمثل کردن، زادوولد کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از والد
تصویر والد
Parent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از والد
تصویر والد
parent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از والد
تصویر والد
mzazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از والد
تصویر والد
부모
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از والد
تصویر والد
ebeveyn
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از والد
تصویر والد
পিতা-মাতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از والد
تصویر والد
माता-पिता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از والد
تصویر والد
genitore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از والد
تصویر والد
rodzic
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از والد
تصویر والد
Elternteil
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از والد
تصویر والد
ouder
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از والد
تصویر والد
батько/мати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از والد
تصویر والد
родитель
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از والد
تصویر والد
padre/madre
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از والد
تصویر والد
pai/mãe
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از والد
تصویر والد
父母
دیکشنری فارسی به چینی