جدول جو
جدول جو

معنی صنفی - جستجوی لغت در جدول جو

صنفی
(صَ / صِ)
نسبت است به صنف و صنف. رجوع به صنف شود
لغت نامه دهخدا
صنفی
رسته ای
تصویری از صنفی
تصویر صنفی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صرفی
تصویر صرفی
عالم به علم صرف، کسی که علم صرف می داند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صافی
تصویر صافی
پاکیزه، خالص، ناب، پاک و روشن، زلال، صاف
ظرفی با سوراخ های ریز که در آن برخی از خوردنی ها را صاف می کنند یا آب آن ها را می گیرند، هر نوع ابزاری که به وسیلۀ آن مایعی را صاف می کنند
صافی شدن: پاک و پاکیزه شدن، بی آلایش شدن، برای مثال بسیار سفر باید تا پخته شود خامی / صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی (سعدی۲ - ۵۸۷)، کنایه از بی غل و غش شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صوفی
تصویر صوفی
پیرو طریقۀ تصوف، برای مثال دل از عیب صافی و صوفی به نام / به درویشی اندر دلی شادکام (فردوسی - ۵/۵۴۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حنفی
تصویر حنفی
یکی از چهار مذهب اهل سنت که بر قیاس اتکا می کرده اند، هر یک از پیروان دین مذهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صیفی
تصویر صیفی
ویژگی محصولی که در تابستان به عمل می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منفی
تصویر منفی
دور شده، رانده شده، نیست شده
فرهنگ فارسی عمید
بند گاه ویرک گاه (ویرک تبعید) منفی در فارسی: نایی، ویرک شده، نیست گشته محل تبعید تبعیدگاه
فرهنگ لغت هوشیار
زراعتی که در بهار و اول تابستان انجام گیرد و حاصلش در تابستان و اوائل پائیز بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صوفی
تصویر صوفی
پیرو طریقه تصوف، پشمینه پوش
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده نیم پیاله نیم کاسه نوعی پیاله شراب نیم کاسه: از ساقی منصف اندر آن شب صد نصفی را کشیده تا لب. (تحفه العراقین. قر. 76) توضیح پیاله خرد را جام نام است و پیاله کلان را کاسه و پیاله متوسط را نیم کاسه و نصفی، نیمی از محصول که بنسبت متساوی و بموجب عقد مزارعه بهریک از طرفین میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرفی
تصویر صرفی
کسی که علم صرف می داند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحفی
تصویر صحفی
لغز خوان آن که در خواندن لغزش دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صافی
تصویر صافی
بی غش، پاکیزه، بی درد، خالص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنفی
تصویر حنفی
نسبی است به بنی حنفیه، (پیروان محمد حنفیه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفی
تصویر انفی
زداینده تر، باز دارنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
شسنی از رنگ ها شسندیس منسوب به صدف، برنگ صدف بگونه صدف، قسمی اسطرلاب است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منفی
تصویر منفی
((مَ فا))
محل تبعید، تبعیدگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نصفی
تصویر نصفی
((نِ فِ))
نوعی جام شراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منفی
تصویر منفی
((مَ))
نفی کرده شده، دور کرده شده، نیست شده، تبعید شده (از شهر خود)، سخنی که در آن حرف نفی باشد (دستور)، دارای حالت نفی، مخالفت یا رد و انکار، مقابل مثبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صافی
تصویر صافی
پاکیزه، خالص، شراب بی غش، پارچه یا ظرف مشبک مخصوصی که مایعات را از آن عبور داده صاف می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صوفی
تصویر صوفی
پشمینه پوش، پیرو طریقه تصوف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صیفی
تصویر صیفی
((صَ))
تابستانی، زراعتی که در بهار و اوایل تابستان کارهای مقدماتی آن انجام شود و حاصلش در تابستان و اوایل پاییز به دست آید مانند، خربزه، هندوانه، جمع صیفی جات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حنفی
تصویر حنفی
((حَ نَ))
منسوب به ابوحنیفه، یکی از چهار مذهب اهل تسنن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منفی
تصویر منفی
نایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صافی
تصویر صافی
پالایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منفی
تصویر منفی
Negative, Negatively, Stigmatic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negativo, negativamente, estigmatizado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negativ, stigmatisiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negatywny, negatywnie, stygmatyzowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منفی
تصویر منفی
отрицательный , негативно , стигматизированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منفی
تصویر منفی
негативний , негативно , стигматизований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negatief, gestigmatiseerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negativo, negativamente, estigmatizado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی