پاکیزه، خالص، ناب، پاک و روشن، زلال، صاف ظرفی با سوراخ های ریز که در آن برخی از خوردنی ها را صاف می کنند یا آب آن ها را می گیرند، هر نوع ابزاری که به وسیلۀ آن مایعی را صاف می کنند صافی شدن: پاک و پاکیزه شدن، بی آلایش شدن، برای مِثال بسیار سفر باید تا پخته شود خامی / صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی (سعدی۲ - ۵۸۷)، کنایه از بی غل و غش شدن
نعت فاعلی از صفوه و صفا، نقیض کدر، روشن، شفاف، خالص، بی دُرد، بی غش، پاکیزه، ناب، مروق، بی آمیغ، زلال، خلاف دُردی: دل از عیب صافی ّ و صوفی بنام به درویشی اندر شده شادکام، فردوسی، رادمردان را هنگام عصیر شاید ار می نبود صافی و ناب، منوچهری، چو مشک بویا لیکنْش نافه بود ز غژب چو شیر صافی پستانْش بود از پاشنگ، عسجدی، بدینسان آب سرد و آتش گرم هوای صافی و خاک مکدر، ناصرخسرو، کف کافیْش بحری از جود است طبع صافیْش گنجی از حکم است، مسعودسعد، روشن و صافی ّ و بیقرار، تو گفتی هست مگر ذوالفقار حیدر صفدر، مسعودسعد، که هرکه دین او پاک تر و عقیدت او صافی تر، در بزرگ داشت جانب ملوک ... مبالغت زیادتر واجب بیند، (کلیله و دمنه)، روی صافیْت باید آینه وار همچو دندان شانه گل چه خوری، خاقانی، دُردی ّ و سفال مفلسان راست صافی ّ و صدف توانگران را، خاقانی، ره آورد عدم را توشۀ خاک سرشت صافی آمد گوهر پاک، نظامی، گنج نظامی که طلسم افکن است سینۀ صافی ّ و دل روشن است، نظامی، بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی، سعدی، اگر یک قطره را دل برشکافی برون آید از او صد بحر صافی، شبستری، ثریا چو در تاج مرجان صافی زبانا چو در دهر قندیل راهب، حسن متکلم، ساقی که جامت از می صافی تهی مباد چشم عنایتی به من دُردنوش کن، حافظ
ابن ابراهیم بن حسن مقری طرسوسی ضریر، مکنی به ابی البرکات، وی تعبیر خواب میکرد، سپس به حدیث رو آورد و از علی عاقولی و ابراهیم مقدسی خطیب حدیث شنید و بسال 527 هجری قمری درگذشت و در باب الصغیر دفن شد، (تهذیب تاریخ ابن عساکر ج 6 ص 361) ابن عبداﷲ ارمنی، مکنی به ابی الحسن، وی حدیث از نصر بن ابراهیم زاهد شنید، ابن عساکرگوید: از وی نوشتم، مردی خیّر و مواظب بر جماعت و کثیرالنافله بود و بسال 538 هجری قمری درگذشت و در باب الصغیر دفن شد، (تهذیب تاریخ ابن عساکر ج 6 ص 361) خادم خاص سلطان محمود و مهتر ساقیان وی. بیهقی آرد: امیر محمود خادمی خاص را که او را صافی میگفتند و چنین غلامان (ساقیان به دست او بودند آواز داد و گفت طغرل رابه نزد برادرم فرست. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 253) مولانا صافی وی از شیخ زادگان کوه صاف است و در نظم تتبع خواجه علیه الرحمه میکرد، این مطلع از اوست: ساقیا سرخوشم و بادۀ صافم داری گر کنم سرخوشی آن به که معافم داری، (مجالس النفائس ص 79، 80، 255) وی از حاجبان ایلک بود و نام وی در ترجمه تاریخ یمینی (ص 233) آمده است
ظرفی که بدان مایعی را تصفیه کنند، پارچه ای که با آن تفالۀچیزها گیرند، آلت تصفیه، مصفاه، پالونه، راووق، مِبزل، صافی که در داروسازی جالینوسی از همه بیشتر مورداستفاده قرار میگیرد صافی چین داری است که از کاغذ بدون چسب تهیه شده است و حتی المقدور باید کاغذهای صافی سفید را بکار برند زیراکاغذ صافی خاکستری مواد غیرخالص مخصوصاً اکسید دوفردر بر دارد، صافی چین دار بایستی به اندازۀ کافی درقیف وارد شود ولی نباید در لولۀ آن وارد شود و نیزلبۀ صافی نبایستی از لبۀ قیف بالاتر بایستد، اسیدها و معرف ها بر روی صافی کاغذی اثر میکند و این قبیل مواد را به کمک قیفی که دارای صفحۀ سوراخ دار و یا محتوی شن و یا پنبۀ شیشه ای میباشد صاف میکنند، پنبۀ شیشه ای عبارت از شیشه ای است که بشکل نخ درآمده است و نرمی ابریشم را دارد، چندین سال است از صافی هایی که با شیشۀ متخلخل ساخته شده است استفاده میکنند، صافی های پشمی را نیز برای صاف کردن شربت ها و مایعات غلیظ دیگر بکار میبرند و مهمترین آنها عبارت است از تکۀ پارچۀ پشمی - نمدی و امثال آن که چهار گوشه اش به چهارچوبی متصل شده است و آن را بلانشه یا اتامین مینامند، نوعی از این صافی ها وجود دارد که پارچۀ پشمی آن مخروطی شکل و رأس آن رو به پایین و قاعده آن به حلقۀ آهنی متصل و ریسمانی به رأس آن دوخته شده است، در مواردی که منافذ صافی گرفته شود به کمک این ریسمان صافی را تکان میدهند تا در اثر حرکت و جابجا شدن مایع و رسوب آن منافذ صافی بازگردد، این نوع صافی پشمی را صافی سقراط مینامند، (کارآموزی داروسازی جنیدی صص 34 - 35)
اگر در خواب ببینید که مایعی را صاف می کنید یا صافی به کار می برید مشکلی در زندگیتان پدید می آید که در جهت رفع آن کوشش بسیار لازم است و دقت زیاد باید صرف کرد ولی می توانید مشکل را از سر راه خویش بردارید. دیدن صافی در خواب هیچ خبر بدی برای بیننده رویا ندارد. -