مصنوع. مقابل طبیعی. جعلی. مجعول: رود بر دو ضرب است: یکی طبیعی و دیگر صناعی. اما رود صناعی آن است که رود کده های او بکنده اندو آب بیاورده اند از بهر آبادانی شهری را یا کشت... (حدود العالم). نغمۀ صناعی نغمه ای است که مخرجش آلتی مصنوعه بود. (خلاصهالافکار). پادزهر صناعی. تریاق. - حمل شایع صناعی، (اصطلاح اصول) حمل مفهوم است بر مصداق مانند زیدٌ انسان مقابل حمل اولی ذاتی که آن حمل مفهوم است بر مفهوم مانندالانسان انسان یا الانسان حیوان ناطق
مصنوع. مقابل طبیعی. جعلی. مجعول: رود بر دو ضرب است: یکی طبیعی و دیگر صناعی. اما رود صناعی آن است که رود کده های او بکنده اندو آب بیاورده اند از بهر آبادانی شهری را یا کشت... (حدود العالم). نغمۀ صناعی نغمه ای است که مخرجش آلتی مصنوعه بود. (خلاصهالافکار). پادزهر صناعی. تریاق. - حمل شایع صناعی، (اصطلاح اصول) حمل مفهوم است بر مصداق مانند زیدٌ انسان مقابل حمل اولی ذاتی که آن حمل مفهوم است بر مفهوم مانندالانسان انسان یا الانسان حیوان ناطق
اسب سپید یا اسب گلگون که با مویهای سپید آمیخته باشد. (منتهی الارب). اسب کمیت یا بور که سفیدی با وی آمیخته بود. (مهذب الاسماء). در صبح الاعشی آرد: و ان خابطشقره الاشقر او الکمیت شقره بیضاء قیل صنابی اخذاً من الصناب و هو الخردل بالزبیب. (صبح الاعشی ص 19 ج 2)
اسب سپید یا اسب گلگون که با مویهای سپید آمیخته باشد. (منتهی الارب). اسب کمیت یا بور که سفیدی با وی آمیخته بود. (مهذب الاسماء). در صبح الاعشی آرد: و ان خابطشقره الاشقر او الکمیت شقره بیضاء قیل صنابی اخذاً من الصناب و هو الخردل بالزبیب. (صبح الاعشی ص 19 ج 2)