ایالتی است به مغرب نزدیک قسطنطنیهالهواء. (یادداشت مؤلف). قسطنطنیهالهواء، شهر و قلعه ای بزرگ از حدود آفریقا... (معجم البلدان). رجوع بدان کلمه در این لغت نامه شود
ایالتی است به مغرب نزدیک قسطنطنیهالهواء. (یادداشت مؤلف). قَسَطنطنیهُالْهَواء، شهر و قلعه ای بزرگ از حدود آفریقا... (معجم البلدان). رجوع بدان کلمه در این لغت نامه شود
پیمانه ای است برابر با چهار من و چارمنه زمین چهار من کشت، آبخوری، چوگان، زمین رفته زمین بازی واحد وزن پیمانه ایست چهار مد و مساوی هشت رطل و برابر چهار من
پیمانه ای است برابر با چهار من و چارمنه زمین چهار من کشت، آبخوری، چوگان، زمین رفته زمین بازی واحد وزن پیمانه ایست چهار مد و مساوی هشت رطل و برابر چهار من
شکاف، شاخه از مردم، نازک اندام مرد، شکافتن، دوباره ساختن، آشکار گفتن، آشکارکردن، گراییدن، در نوردیدن بیابان، رخنه انداختن، راست گرداندن شکافتن چیزی را، قصد کسی کردن به جهت کرم وجود او، فرمان به جای آوردن، آشکارا کردن، خواستن چیزی را، ممتاز ساختن حق از باطل، حکم راست دادن، میانه راه رفتن
شکاف، شاخه از مردم، نازک اندام مرد، شکافتن، دوباره ساختن، آشکار گفتن، آشکارکردن، گراییدن، در نوردیدن بیابان، رخنه انداختن، راست گرداندن شکافتن چیزی را، قصد کسی کردن به جهت کرم وجود او، فرمان به جای آوردن، آشکارا کردن، خواستن چیزی را، ممتاز ساختن حق از باطل، حکم راست دادن، میانه راه رفتن
جسمی که از مخلوط پیه و آهک و اسید سولفوریک میسازد و میان آن فتیله قرار میدهند که برای روشن کردن، و نیزآلتی است در موتور اتومبیل که در سر سیلندرها قرار دارد و بوسیله آن جرقه بداخل سیلندر زده میشود، موم
جسمی که از مخلوط پیه و آهک و اسید سولفوریک میسازد و میان آن فتیله قرار میدهند که برای روشن کردن، و نیزآلتی است در موتور اتومبیل که در سر سیلندرها قرار دارد و بوسیله آن جرقه بداخل سیلندر زده میشود، موم