جدول جو
جدول جو

معنی صلائق - جستجوی لغت در جدول جو

صلائق(صَ ءِ)
جمع واژۀ صلیقه. (منتهی الارب). گوشت بریان پخته. رجوع به صلیقه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ ءِ)
جمع واژۀ صفیقه. (منتهی الارب). رجوع بدان لغت شود
لغت نامه دهخدا
(صَلْ لا)
خطیب صلاق، بمعنی خطیب مصلق است. (منتهی الارب). رجوع به مصلق شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
نعت فاعلی از صیق. چفسنده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ یِ)
صلائق. نان تنک. (مهذب الاسماء). رجوع به صلائق شود
لغت نامه دهخدا
(صَ ءِ)
جمع واژۀ صلفه. (منتهی الارب). زن بی بهره از شوی. رجوع به صلفه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ ءِ)
جمع واژۀ صفوق. (منتهی الارب). رجوع بدان لغت شود
لغت نامه دهخدا
(صَ ءِ)
جمع واژۀ صریقه. (منتهی الارب). رجوع به صریقه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ ءِ)
جمع واژۀ علاقه، جمع واژۀ علیقه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، (اصطلاح عرفان) اسبابی است که طالبان بدان تعلق کنند و از مراد بازمانند. (فرهنگ مصطلحات عرفا)
لغت نامه دهخدا
(خَ ءِ)
خلایق. جمع واژۀ خلیقه. رجوع به خلیقه در این لغت نامه شود:
از خدایی خلائق آگه نیست
عقلا را درین سخن ره نیست.
سنائی.
، قله هایی بر ذروۀ صمان که آب باران در آنها گرد آید. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
سزاوار. قمین. قمن. قمن. (منتهی الارب). درخور. جدیر. حری. نیز رجوع به لایق شود
لغت نامه دهخدا
جمع خلق، آفریدگان جمع خلیفه. طبیعتها و سرشتها، آفریدگان مخلوقات، آدمیان. آفریده شدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلاق
تصویر صلاق
سخنور چیره کار
فرهنگ لغت هوشیار
لایق در فارسی آتاو خورند فرزام مکن ای روی نکو زشتی با عاشق خویش کز نکو رویان زشتی نبود فرزاما (دقیقی) هژیر (در لغت فرس برابر با نیکو آمده) شایسته سزاوار بی شکی آن کسی که بد کار است به جهنم درون سزاوار است (سنائی) در خور برازنده سزاوار شایسته در خور: سلجوق... شش پسر داشت همه سزاوار مهتری و لایق سروری، جمع لایقین. سزاوار، درخور
فرهنگ لغت هوشیار
جمع علاقه، پیوند ها، دلبستگی ها جمع علاقه دلبستگیها ارتباطات، اسبابی که طالبان تعلق بدان کنند و از مراد باز مانند. یا علایق روزگار. گرفتاری ها و بستگی ها بامور معیشت
فرهنگ لغت هوشیار
طبع سرشت نهاد، ذوق در انتخاب اشیا (خانه لباس اثاثه منزل و غیره)، حس تشخیص خوبی و بدی در هنر و حسن انتخاب و احساس برتری و خوبی هنری ذوق، جمع سلایق سلائق
فرهنگ لغت هوشیار
شایسته
دیکشنری اردو به فارسی