سفره. (منتهی الارب) ، ریۀ شتر که از دهان بیرون آرد. (منتهی الارب) ، رجوع به صفن شود، توبرۀ شبان و شتربان که زاد و ادوات خود در آن نهند. (منتهی الارب). آوند که شبان طعام خود در آن نهد. (مهذب الاسماء). رجوع به صفن، صفن و صفن شود
سفره. (منتهی الارب) ، ریۀ شتر که از دهان بیرون آرد. (منتهی الارب) ، رجوع به صفن شود، توبرۀ شبان و شتربان که زاد و ادوات خود در آن نهند. (منتهی الارب). آوند که شبان طعام خود در آن نهد. (مهذب الاسماء). رجوع به صَفْن، صَفَن و صُفْن شود
لفظ صفنیا یعنی مخفی شده بتوسط یهوه و او نهمین انبیاء اصغر و پسر کوشی و محتمل است که نوۀ حزقیای پادشاه باشد. (کتاب صفنیا1:1). تخمیناً در سال 430 قبل از مسیح یعنی در ابتدای سلطنت یوشیای پادشاه، قبل از آنکه اصلاحات آن پادشاه نیکونهاد تکمیل گردد به نبوت شروع نمود. (صفنیا1:4 و5). انهدام نینوی را در باب 2:13-15 نبوت فرمود که گویا در سال قبل از مسیح واقع شد و هم تهدیداتی را که در 1:4-6 برضد بعلیان و چماریم و غیره شده بود اخبار فرمود و بتوسط یوشیا تکمیل یافت. (دوم پادشاهان 23:4و5). نبوتش مشتمل بر دو مطلب و در سه باب مندرج است از آن جمله نبواتی است که بر ضد بت پرستان یهودا و بت پرستان حوالی آن یعنی موآب و عمون و حبش و نینوی و هم بر ضد رؤساء و کاهنان و پیغمبران شرارت پیشه می باشد. در باب 2:1-3 طوایف را بتوبه و انابه دعوت می فرماید. در باب 3:1-7 اورشلیم را از سیاست آینده متنبه می سازد اما کلام خود را با مواعید برکات آمیز و مژده ختم می نماید. طرز عباراتش بعبارات یرمیا شباهت دارد زیرا که در سالهای اول با یرمیا معاصر بود و تاریخ او بعداز آن معلوم نیست. (قاموس کتاب مقدس صص 556-557) پسر معیا که در زمان سلطنت صدقیا کهانت می نمود. (دوم پادشاهان 25:18-21، ارمیا 21:1 و 29:25-29 و 37:3 و 52:24-27) (قاموس کتاب مقدس ص 556) پدریوشیا. (کتاب زکریا 6:1) (قاموس کتاب مقدس ص 556)
لفظ صفنیا یعنی مخفی شده بتوسط یهوه و او نهمین انبیاء اصغر و پسر کوشی و محتمل است که نوۀ حزقیای پادشاه باشد. (کتاب صفنیا1:1). تخمیناً در سال 430 قبل از مسیح یعنی در ابتدای سلطنت یوشیای پادشاه، قبل از آنکه اصلاحات آن پادشاه نیکونهاد تکمیل گردد به نبوت شروع نمود. (صفنیا1:4 و5). انهدام نینوی را در باب 2:13-15 نبوت فرمود که گویا در سال قبل از مسیح واقع شد و هم تهدیداتی را که در 1:4-6 برضد بعلیان و چماریم و غیره شده بود اخبار فرمود و بتوسط یوشیا تکمیل یافت. (دوم پادشاهان 23:4و5). نبوتش مشتمل بر دو مطلب و در سه باب مندرج است از آن جمله نبواتی است که بر ضد بت پرستان یهودا و بت پرستان حوالی آن یعنی موآب و عمون و حبش و نینوی و هم بر ضد رؤساء و کاهنان و پیغمبران شرارت پیشه می باشد. در باب 2:1-3 طوایف را بتوبه و انابه دعوت می فرماید. در باب 3:1-7 اورشلیم را از سیاست آینده متنبه می سازد اما کلام خود را با مواعید برکات آمیز و مژده ختم می نماید. طرز عباراتش بعبارات یرمیا شباهت دارد زیرا که در سالهای اول با یرمیا معاصر بود و تاریخ او بعداز آن معلوم نیست. (قاموس کتاب مقدس صص 556-557) پسر معیا که در زمان سلطنت صدقیا کهانت می نمود. (دوم پادشاهان 25:18-21، ارمیا 21:1 و 29:25-29 و 37:3 و 52:24-27) (قاموس کتاب مقدس ص 556) پدریوشیا. (کتاب زکریا 6:1) (قاموس کتاب مقدس ص 556)
زنش آوا دار، سوی کناره، پرتگاه، دست بر دست زدن در پیوستن یا سودا، بال زدن دست بر دست دیگری زدن در بیع یا بیعت، زدن مرغ هر دو بال را که آواز بر آید، دست بر هم که آواز بر آید
زنش آوا دار، سوی کناره، پرتگاه، دست بر دست زدن در پیوستن یا سودا، بال زدن دست بر دست دیگری زدن در بیع یا بیعت، زدن مرغ هر دو بال را که آواز بر آید، دست بر هم که آواز بر آید
جمع صفه، پیش زین ها ستاوند ها نشستنگاه سوار از زین اسب، ایوان مسقف، غرفه مانندی در درون اطاق بزرگ که کف آن کمی بلندتر است و بزرگان در آن نشینند شاه نشین، خانه تابستانی سقف دار، جمع صفف صفاف. یا صفه حمام. ایوانی که در آن رخت کنند و پوشند سربینه گرمابه
جمع صفه، پیش زین ها ستاوند ها نشستنگاه سوار از زین اسب، ایوان مسقف، غرفه مانندی در درون اطاق بزرگ که کف آن کمی بلندتر است و بزرگان در آن نشینند شاه نشین، خانه تابستانی سقف دار، جمع صفف صفاف. یا صفه حمام. ایوانی که در آن رخت کنند و پوشند سربینه گرمابه
نگریستن به کنج چشم، زیرک، چشمداشت، رخنخواه رخن در پهلوی برابراست با ارث تازی و رخنخواه کسی است که چشم به رخن یکی از نزدیکان یا خویشان دوخته است. تیز بین تیز نگر
نگریستن به کنج چشم، زیرک، چشمداشت، رخنخواه رخن در پهلوی برابراست با ارث تازی و رخنخواه کسی است که چشم به رخن یکی از نزدیکان یا خویشان دوخته است. تیز بین تیز نگر
زبره پوست، سوهان، تیشه، تراشا، وزش، خاکرفت با باد، جمع سفینه، کشتی ها پوست کندن، تراشیدن پوست درشت از ماهی یا نهنگ و غیره که بر قبضه شمشیر وصل کنند تا خوب گرفته شود، دسته شمشیر، غلاف، سوهان آهنی و سنگی که بدان تراشند و تابان کنند، تیشه چوب تراشی، جمع سفینه کشتیها
زبره پوست، سوهان، تیشه، تراشا، وزش، خاکرفت با باد، جمع سفینه، کشتی ها پوست کندن، تراشیدن پوست درشت از ماهی یا نهنگ و غیره که بر قبضه شمشیر وصل کنند تا خوب گرفته شود، دسته شمشیر، غلاف، سوهان آهنی و سنگی که بدان تراشند و تابان کنند، تیشه چوب تراشی، جمع سفینه کشتیها