جدول جو
جدول جو

معنی صعبات - جستجوی لغت در جدول جو

صعبات
(صَ)
جمع واژۀ صعبه است. (منتهی الارب). رجوع بدان لغت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شعبات
تصویر شعبات
شعبه ها، بخشهایی از یک فروشگاه، شرکت یا اداره، شاخه های درخت، جمع واژۀ شعبه
در موسیقی مجموع بیست و چهار شعبه ای که دوازده مقام موسیقی را تشکیل می دادند
فرهنگ فارسی عمید
(کَ عَ)
خانه ای بود مر ربیعه را که طواف آن می کردند. (منتهی الارب) (معجم البلدان) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
خانه مربعشکل را گویند. (معجم البلدان) ، خانه مرتفع. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ صَ)
جمع واژۀ عصبه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). پسران و خویشان که در شرع برای ایشان فریضه ای مقرر نباشد و در صورت تنهایی همه مال را وارث باشند. رجوع به عصبه شود: چون نوبت به سلطان محمود رسید آن ظلم برانداخت و رضا نداد که هر کجا وارث بودی از اصحاب فرایض و عصبات و اولوالارحام هیچ طلب کردندی. (تاریخ بیهقی ص 130). رجوع به عصبه شود
لغت نامه دهخدا
(شُ عَ)
جمع واژۀ شعبه. (یادداشت مؤلف). شعبه های بسیار. (از ناظم الاطباء). رجوع به شعبه شود، فروع. شاخه ها. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(صُ عُ)
جمع واژۀ صعید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ عَ)
جمع واژۀ صعده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صُ)
جمع واژۀ صعوبه است. رجوع بدان لغت شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
گفته اند جمع واژۀ صعوه است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
رمن نادرست از شعبه شاخه ها جمع شعبه (بسیاق عربی شاخته اند) فروع شاخه ها، نزد قدما بیست و چهار است: دو گاه، سه گاه، چهار گاه، پنچ گاه، عشیرا، نوروز عرب، نوروز خارا، نوروز بیاتی، ماهور، حصار، نهفت، غزال، اوج، نیریز، مبرقع، رکب، صبا، همایون، زوالی، اصفهانک، روی عراق، نهاوند، فوزی، محیر
فرهنگ لغت هوشیار