جدول جو
جدول جو

معنی صرصرانگیز - جستجوی لغت در جدول جو

صرصرانگیز
(زَ پَ)
طوفان کننده. بوجودآورندۀ غوغا:
آتش تیغ صرصرانگیزش
زهرۀ بوقبیس آب کند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غرورانگیز
تصویر غرورانگیز
آنچه غرور برانگیزد، آنچه کبر و نخوت بیاورد، غرور انگیزنده
فرهنگ فارسی عمید
(بُ)
آنچه غرور بینگیزد. آنچه تکبر و نخوت آرد. رجوع به غرور شود
لغت نامه دهخدا
(گُ کَ دَ/ دِ)
رصدبان. منجم. (یادداشت مؤلف) :
هست بیرون از این به رأی و قیاس
رصدانگیز و ارتفاع شناس.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(صَ صَ)
نوعی از ماهی تابان هموار. (منتهی الارب). صرصران. رجوع به صرصران شود، اشتر که پدر او بختی (یعنی خراسانی) بود و مادر عربی. (السامی فی الاسامی) (مهذب الاسماء). ج، صرصرانیات. (مهذب الاسماء). شتر مجنس میان بختی و عربی یا شتر بزرگ دوکوهانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صرصر انگیز
تصویر صرصر انگیز
طوفان کننده، به وجود آورنده غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
مسرت آمیز، مسرت بار، نشاطآور، نشاطانگیز
متضاد: غم انگیز، غمبار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
افتخارآمیز، نخوت آلود، نخوت آمیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد