معنی غرورانگیز - فرهنگ فارسی عمید
معنی غرورانگیز
غرورانگیز
آنچه غرور برانگیزد، آنچه کبر و نخوت بیاورد، غرور انگیزنده
تصویر غرورانگیز
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با غرورانگیز
غرورانگیز
غرورانگیز
آنچه غرور بینگیزد. آنچه تکبر و نخوت آرد. رجوع به غرور شود
لغت نامه دهخدا
غرور انگیز
غرور انگیز
پندار انگیز پنکار انگیز آنچه تولید غرور کند آنچه کبر و نخوت آورد
فرهنگ لغت هوشیار
غبارانگیز
غبارانگیز
برانگیزندۀ غبار. گرد برانگیزنده. مجازاً افسرده شونده: دل از لشکر غبارانگیز کرده به عزم روم رفتن تیز کرده. نظامی. ساف، بادی غبارانگیز. (منتهی الارب). و رجوع به غبار برانگیختن شود
لغت نامه دهخدا
صرصرانگیز
صرصرانگیز
طوفان کننده. بوجودآورندۀ غوغا: آتش تیغ صرصرانگیزش زهرۀ بوقبیس آب کند. خاقانی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.