جدول جو
جدول جو

معنی غرورانگیز

غرورانگیز
آنچه غرور برانگیزد، آنچه کبر و نخوت بیاورد، غرور انگیزنده
تصویری از غرورانگیز
تصویر غرورانگیز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غرورانگیز

غرورانگیز

غرورانگیز
آنچه غرور بینگیزد. آنچه تکبر و نخوت آرد. رجوع به غرور شود
لغت نامه دهخدا

غرور انگیز

غرور انگیز
پندار انگیز پنکار انگیز آنچه تولید غرور کند آنچه کبر و نخوت آورد
غرور انگیز
فرهنگ لغت هوشیار

غبارانگیز

غبارانگیز
برانگیزندۀ غبار. گرد برانگیزنده. مجازاً افسرده شونده:
دل از لشکر غبارانگیز کرده
به عزم روم رفتن تیز کرده.
نظامی.
ساف، بادی غبارانگیز. (منتهی الارب). و رجوع به غبار برانگیختن شود
لغت نامه دهخدا

صرصرانگیز

صرصرانگیز
طوفان کننده. بوجودآورندۀ غوغا:
آتش تیغ صرصرانگیزش
زهرۀ بوقبیس آب کند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا