جدول جو
جدول جو

معنی صدیق - جستجوی لغت در جدول جو

صدیق
(پسرانه)
بنده خالص خداوند، بسیار راستگو و درستکار، لقب حضرت یوسف (ع) پسر یعقوب (ع)
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
فرهنگ نامهای ایرانی
صدیق
راستگو، مهربان، مخلص
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
فرهنگ فارسی عمید
صدیق
بندۀ خالص خداوند، راستگو
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
فرهنگ فارسی عمید
صدیق
(صُ دَ)
تصغیر صدق (ضد کذب). (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
صدیق
(صَ)
دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیّه 15هزارگزی جنوب باختری اورمیه. 2هزارگزی جنوب راه ارابه رو زیوه. کوهستانی. سردسیر. سالم. سکنۀ آن 25 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی جاجیم بافی. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
صدیق
(صَ)
دوست. (منتهی الارب) (ربنجنی) (مهذب الاسماء) (ترجمان علامۀ جرجانی). ج، اصدقاء. صدقاء. صدقان. جج، اصادق. (منتهی الارب). دوست خالص ضد عدوّ. یکدل. یکدله. هوالذی لم یدع شیئاً مما اظهره باللسان الا حققه بقلبه و عمله. (تعریفات جرجانی) : چون ایشان رادرنگری باز چون ایشان زودزود خدمتکاران صدیق درگاه دربایست بدست نیایند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 166).
چون نیندیشی از آن روز که دستت نگرد
نه رفیق و نه ندیم و نه صدیق و نه حمیم.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
صدیق
(صِدْ دی)
لقب یوسف پیغامبر:
یوسف صدیق چون بربست نطق
از قضا موسی پیغمبر بزاد.
خاقانی.
خاقانیا چه ترسی از اخوان گرگ فعل
چون در ظلال یوسف صدیق دیگری.
خاقانی.
آن را که بصارت نبود، یوسف صدیق
جائی بفروشد که خریدار نباشد.
سعدی.
رجوع به یوسف شود
لغت نامه دهخدا
صدیق
(صُ دَیْ یِ)
تصغیر صدیق است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صدیق
(صِدْ دی)
مرد بسیارصدق. دائم الصدق. آنکه قول خود را بفعل خود راست گرداند. (منتهی الارب). سخت راستگو. (ترجمان علامۀ جرجانی) (مهذب الاسماء). بسیار راستگو. (غیاث اللغات) :
توفیق رفیق اهل تصدیق شود
زندیق در این طریق صدیق شود.
خاقانی.
اندر این هفته هشت نه صدیق
مصطفی را بخواب دیده ستند.
خاقانی.
، کسی را گویند که در تصدیق آنچه بر رسول خدا صلی اﷲ علیه و سلم آمده است کامل بود بعلم قول و فعل بصفاء باطن و قربی که او راست بباطن پیغمبر و بدین جهت است که در کتاب خدا مرتبه ای بین نبی و صدیق فاصله نشده است که فرماید: فاولئک مع الذین انعم اﷲ علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین. (قرآن 69/4) (کذا فی اصطلاحات الصوفیه از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
صدیق
(صِدْدی)
یکی از درجات خمسۀ دینی مانویه است: معلمین درجۀ اول مشمسین. دویم قسسین. سوم صدیقین..
لغت نامه دهخدا
صدیق
(صِدْدی)
لقب ابوبکر بن ابی قحافه است:
وگر بصدق بماندی کسی بدین صدیق
وگر بعدل بماندی کسی بدین عمر.
ناصرخسرو.
صدیق بصدق پیشوا بود
فاروق ز فرق هم جدا بود.
نظامی.
تریاک در دهان رسول آفرید حق
صدیق را چه غم بود از زهر جانگزا.
سعدی.
رجوع به ابی بکر بن ابی قحافه شود
لغت نامه دهخدا
صدیق
دوست، یار بسیار راستگو
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
فرهنگ لغت هوشیار
صدیق
((صَ))
دوست، دوست خالص
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
فرهنگ فارسی معین
صدیق
((ص دُ))
بسیار راست گو
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صدیقا
تصویر صدیقا
(پسرانه)
نام آخرین تن از سلسله یهود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صدیقه
تصویر صدیقه
(دخترانه)
بسیار راستگو، بسیار درستکار، مؤنث صدیق، لقب عایشه همسر پیامبر (ص)، لقب حضرت مریم (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
به راستی و درستی امری گواهی دادن، باور کردن، گواهی نامه، جواز، در علم منطق حکم کردن بر تصوری که در ذهن است
فرهنگ فارسی عمید
(صَ قَ)
ثأنیث صدیق. رجوع به صدیق شود
لغت نامه دهخدا
(صِدْ دی قَ)
تأنیث صدّیق. رجوع به صدّیق شود
لغت نامه دهخدا
(صِدْ دی قَ)
از اولاد سلیمان و از ملوک بنی اسرائیل است و ظهور شعیای نبی در عهد او بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 صص 130- 131 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
راستگوی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدیقی
تصویر صدیقی
صدیق بودن، همچون ابوبکر صدیق بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدیقه
تصویر صدیقه
زن مهربان و دوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدیقه
تصویر صدیقه
((ص قِ))
مؤنث صدیق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
((تَ))
باور کردن، به راست و درست بودن مطلبی گواهی دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
گواهینامه، هایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
Authentication, Verification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
аутентификация , проверка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
Authentifizierung, Überprüfung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
аутентифікація , перевірка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
uwierzytelnienie, weryfikacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
认证 , 验证
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
autenticação, verificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
autenticazione, verifica
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
autenticación, verificación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی