لقب ابوبکر بن ابی قحافه است: وگر بصدق بماندی کسی بدین صدیق وگر بعدل بماندی کسی بدین عمر. ناصرخسرو. صدیق بصدق پیشوا بود فاروق ز فرق هم جدا بود. نظامی. تریاک در دهان رسول آفرید حق صدیق را چه غم بود از زهر جانگزا. سعدی. رجوع به ابی بکر بن ابی قحافه شود
مرد بسیارصدق. دائم الصدق. آنکه قول خود را بفعل خود راست گرداند. (منتهی الارب). سخت راستگو. (ترجمان علامۀ جرجانی) (مهذب الاسماء). بسیار راستگو. (غیاث اللغات) : توفیق رفیق اهل تصدیق شود زندیق در این طریق صدیق شود. خاقانی. اندر این هفته هشت نه صدیق مصطفی را بخواب دیده ستند. خاقانی. ، کسی را گویند که در تصدیق آنچه بر رسول خدا صلی اﷲ علیه و سلم آمده است کامل بود بعلم قول و فعل بصفاء باطن و قربی که او راست بباطن پیغمبر و بدین جهت است که در کتاب خدا مرتبه ای بین نبی و صدیق فاصله نشده است که فرماید: فاولئک مع الذین انعم اﷲ علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین. (قرآن 69/4) (کذا فی اصطلاحات الصوفیه از کشاف اصطلاحات الفنون)
لقب یوسف پیغامبر: یوسف صدیق چون بربست نطق از قضا موسی پیغمبر بزاد. خاقانی. خاقانیا چه ترسی از اخوان گرگ فعل چون در ظلال یوسف صدیق دیگری. خاقانی. آن را که بصارت نبود، یوسف صدیق جائی بفروشد که خریدار نباشد. سعدی. رجوع به یوسف شود