جمع واژۀ دین. (دهّار) (غیاث). کیشها: الادیان سته، واحده للرحمن و خمسه للشیطان. صواب من آنست که بر مواظبت و ملازمت اعمال خیر که زبدۀ همه ادیانست اقتصار نمایم. (کلیله و دمنه). - علم الأدیان، دانش شناختن دینها: پیغمبر گفت علم علمان علم الأبدان علم الأدیان. نظامی
جَمعِ واژۀ دین. (دهّار) (غیاث). کیشها: الادیان سته، واحده للرحمن و خمسه للشیطان. صواب من آنست که بر مواظبت و ملازمت اعمال خیر که زبدۀ همه ادیانست اقتصار نمایم. (کلیله و دمنه). - علم الأدیان، دانش شناختن دینها: پیغمبر گفت علم علمان علم الأبدان علم الأدیان. نظامی
جمع واژۀ صدیق: عالم اندر میانۀ جهال مثلی گفته اند صدیقان. سعدی (گلستان). اگر من خدای را عز و جل چنین پرستیدمی که توسلطان را، از جملۀ صدیقان بودمی. (گلستان چ فروغی جزو کلیات چ بروخیم ص 46)
جَمعِ واژۀ صدیق: عالم اندر میانۀ جهال مثلی گفته اند صدیقان. سعدی (گلستان). اگر من خدای را عز و جل چنین پرستیدمی که توسلطان را، از جملۀ صدیقان بودمی. (گلستان چ فروغی جزو کلیات چ بروخیم ص 46)
قسمی شپش که در مژگان پدید آید و آن غیر قرده و غیر قمقام است که آن دو نیز در مژگان پدید شوند. این شپش سخت خرد و سپید باشد و اندر بن مژگان پیدا شود. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). ظاهراً این کلمه صئبان است، جمع واژۀ صؤابه. رجوع به صؤابه شود جمع واژۀ صبی است. (ترجمان علامۀ جرجانی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات). در غیاث آرد: بضم نیز آمده است. - نصاب الصبیان، منظومه ای است در لغت عربی به فارسی تألیف ابونصر فراهی
قسمی شپش که در مژگان پدید آید و آن غیر قرده و غیر قمقام است که آن دو نیز در مژگان پدید شوند. این شپش سخت خرد و سپید باشد و اندر بن مژگان پیدا شود. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). ظاهراً این کلمه صئبان است، جَمعِ واژۀ صؤابه. رجوع به صؤابه شود جَمعِ واژۀ صبی است. (ترجمان علامۀ جرجانی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات). در غیاث آرد: بضم نیز آمده است. - نصاب الصبیان، منظومه ای است در لغت عربی به فارسی تألیف ابونصر فراهی
نام وزن مخصوصی است. سنگ صد درم: مرد بقال در ترازوی خویش سنگ صدگان نهاد از کم و بیش. سنائی. در ترازو ندید صدگان سنگ گشت دلتنگ از آن و کرد آهنگ. سنائی. و رجوع به صد درم شود
نام وزن مخصوصی است. سنگ صد درم: مرد بقال در ترازوی خویش سنگ صدگان نهاد از کم و بیش. سنائی. در ترازو ندید صدگان سنگ گشت دلتنگ از آن و کرد آهنگ. سنائی. و رجوع به صد درم شود
دهی از دهستان لکستان بخش سلماس شهرستان خوی 5/5هزارگزی شمال خاوری سلماس، تا سلماس راه شوسه دارد. جلگه، معتدل، مالاریائی سکنه 637 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی جاجیم بافی. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان لکستان بخش سلماس شهرستان خوی 5/5هزارگزی شمال خاوری سلماس، تا سلماس راه شوسه دارد. جلگه، معتدل، مالاریائی سکنه 637 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی جاجیم بافی. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)