جدول جو
جدول جو

معنی صدمات - جستجوی لغت در جدول جو

صدمات
صدمه ها، آسیب ها، آزارها، راندن ها و دفع کردن ها، کوبیدن دو چیز به هم، مصیبت ها، جمع واژۀ صدمه
تصویری از صدمات
تصویر صدمات
فرهنگ فارسی عمید
صدمات
(صَ دَ)
جمع واژۀ صدمه. رجوع به صدمه شود
لغت نامه دهخدا
صدمات
جمع صدمه، کوب ها ویزند ها کوفتن ضرب زدن، کوب ضرب، آسیب آزار، مصیبت، جمع صدمات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صدقات
تصویر صدقات
صدقه ها، چیزهایی که در راه خدا به بینوایان می دهند به جهت ثواب، چیزهایی که کسی برای سلامت خود و دفع بلا به مردم فقیر و مستحق می دهند، صدقه سرها، صدقه سری ها، جمع واژۀ صدقه
فرهنگ فارسی عمید
(صَ)
شیئی اندک و حقیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صُ دَ)
جمع واژۀ صدقه. (منتهی الارب) (قطر المحیط). رجوع به صدقه شود
لغت نامه دهخدا
(صِ)
نزدیکی: بات من القوم علی صمات، ای بمرای و مسمع فی القرب، نزدیکی انجام کار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ مَ)
آسیب. (دهار). آزار:
اگر طاقت نداری صدمت پیل
چرا باید که بر موران نهی پای.
سعدی.
، ضرب. کوب: بصدمتی که اگر کوه آهنین بودی از جای برکندی. (گلستان). رجوع به صدمه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ نِ)
جمع واژۀ صنمه. (منتهی الارب). رجوع بدان کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ رَ)
جمع واژۀ صرمه است. رجوع به صرمه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ دَ)
جمع واژۀ صدقه. (منتهی الارب) :
نالد همی بزاری و گرید همی بدرد
آنکس که یافتی صدقات و زکات تو.
مسعودسعد.
زیان رسیده را تفقد نماید که اعظم صدقات است. (مجالس سعدی). رجوع به صدقه شود، جمع واژۀ صدقه. (قطر المحیط) (منتهی الارب). و رجوع به صدقه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ دُ)
جمع واژۀ صدقه. (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی). رجوع به صدقه شود
لغت نامه دهخدا
(صُ)
جمع واژۀ صدقه. (قطر المحیط) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صُ دُ)
جمع واژۀ صدقه. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). رجوع به صدقه شود، جمع واژۀ صدقه. (منتهی الارب). رجوع به صدقات شود
لغت نامه دهخدا
(صَ دَ)
تفرق و پراکندگی. یقال: بینهم صدعات فی الرأی و الهوی، ای تفرق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ)
جمع واژۀ خدمت. (از غیاث اللغات). خدمتها. رجوع به خدمت شود
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
جمع واژۀ ادمه، پوسیدگی و سیاهی تنه خرمابن. پوسیدگی و سیاهی که به خرمابن رسد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صدجات
تصویر صدجات
جمع صده بسیاق عربی: سده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدعات
تصویر صدعات
پراکندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدقات
تصویر صدقات
جمع صدقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدمت
تصویر صدمت
کوفتن ضرب زدن، کوب ضرب، آسیب آزار، مصیبت، جمع صدمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صمات
تصویر صمات
ساکت، خاموش شدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خدمت، پرستش هخا زواری ها تیمارها جمع خدمت خدمتها بندگیها چاکریها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صمات
تصویر صمات
((صُ))
خاموشی، سکوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صدمت
تصویر صدمت
((صَ مَ))
کوفتن، کوفتن دو چیز به هم، کوفتگی، آسیب، آزار، مصیبت، صدمه
فرهنگ فارسی معین
خدمت ها، فعالیت ها، کارها، خدمت گزاری ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد