صدقه ها، چیزهایی که در راه خدا به بینوایان می دهند به جهت ثواب، چیزهایی که کسی برای سلامت خود و دفع بلا به مردم فقیر و مستحق می دهند، صدقه سرها، صدقه سری ها، جمع واژۀ صدقه
صدقه ها، چیزهایی که در راه خدا به بینوایان می دهند به جهت ثواب، چیزهایی که کسی برای سلامت خود و دفع بلا به مردم فقیر و مستحق می دهند، صدقه سرها، صدقه سری ها، جمعِ واژۀ صدقه
آسیب. (دهار). آزار: اگر طاقت نداری صدمت پیل چرا باید که بر موران نهی پای. سعدی. ، ضرب. کوب: بصدمتی که اگر کوه آهنین بودی از جای برکندی. (گلستان). رجوع به صدمه شود
آسیب. (دهار). آزار: اگر طاقت نداری صدمت پیل چرا باید که بر موران نهی پای. سعدی. ، ضرب. کوب: بصدمتی که اگر کوه آهنین بودی از جای برکندی. (گلستان). رجوع به صدمه شود
جمع واژۀ صدقه. (منتهی الارب) : نالد همی بزاری و گرید همی بدرد آنکس که یافتی صدقات و زکات تو. مسعودسعد. زیان رسیده را تفقد نماید که اعظم صدقات است. (مجالس سعدی). رجوع به صدقه شود، جمع واژۀ صدقه. (قطر المحیط) (منتهی الارب). و رجوع به صدقه شود
جَمعِ واژۀ صَدَقه. (منتهی الارب) : نالد همی بزاری و گرید همی بدرد آنکس که یافتی صدقات و زکات تو. مسعودسعد. زیان رسیده را تفقد نماید که اعظم صدقات است. (مجالس سعدی). رجوع به صدقه شود، جَمعِ واژۀ صَدقَه. (قطر المحیط) (منتهی الارب). و رجوع به صدقه شود