بالانشینی. (غیاث اللغات). بالانشین شدن. (مقدمه لغت میرسید شریف) : در مقامی که صدارت بفقیران بخشند چشم دارم که بجاه از همه افزون باشی. حافظ. ، شروع و ابتدا کردن، پیش رسانی، منصبی است که قریب وزارت باشد. (غیاث اللغات)
بالانشینی. (غیاث اللغات). بالانشین شدن. (مقدمه لغت میرسید شریف) : در مقامی که صدارت بفقیران بخشند چشم دارم که بجاه از همه افزون باشی. حافظ. ، شروع و ابتدا کردن، پیش رسانی، منصبی است که قریب وزارت باشد. (غیاث اللغات)
جامه ای است که سر آن مانند مقنعه و دامن آن هر دو دوش و سینه را می پوشد و بفارسی پرهیچه گویند. و فی المثل: کل ذات صدار خالهٌ، ای من حق الرجل ان یغار علی کل امراءه. (از منتهی الارب). پیراهن خرد. (دهار) (مهذب الاسماء) ، داغ که بر سینۀ اشتر نهند بجهت نشان. (منتهی الارب). داغ که بر سینۀ اشتر نهند. (مهذب الاسماء) ، پیش بند ستور. (منتهی الارب)
جامه ای است که سر آن مانند مقنعه و دامن آن هر دو دوش و سینه را می پوشد و بفارسی پرهیچه گویند. و فی المثل: کل ذات صدار خالهٌ، ای من حق الرجل ان یغار علی کل امراءه. (از منتهی الارب). پیراهن خرد. (دهار) (مهذب الاسماء) ، داغ که بر سینۀ اشتر نهند بجهت نشان. (منتهی الارب). داغ که بر سینۀ اشتر نهند. (مهذب الاسماء) ، پیش بند ستور. (منتهی الارب)
مذاکر. مقاری ٔ. (اقرب الموارد). درس گوینده و سبق گوینده و باهم مذاکرۀ درس نماینده. (ناظم الاطباء). که کتاب خواند و درس بدهد. (از متن اللغه) ، مرد بدفعل آلوده به گناه. (منتهی الارب). متلطخ در ذنوب. (از متن اللغه). که در گناه آویزد و خود را به گناه ها آلوده سازد. (از اقرب الموارد)
مذاکر. مُقاری ٔ. (اقرب الموارد). درس گوینده و سبق گوینده و باهم مذاکرۀ درس نماینده. (ناظم الاطباء). که کتاب خواند و درس بدهد. (از متن اللغه) ، مرد بدفعل آلوده به گناه. (منتهی الارب). متلطخ در ذنوب. (از متن اللغه). که در گناه آویزد و خود را به گناه ها آلوده سازد. (از اقرب الموارد)
منصبی بوده است بعهد صفویه. مؤلف تذکرهالملوک آرد: لازمۀ منصب مطلق صدارت تعیین حکام شرع و مباشرین اوقاف تفویضی و ریش سفیدی جمعی سادات و علما و مدرسان و شیخ الاسلامان و پیش نمازان و قضات و متولیان و حفاظ و سایر خدمۀ مزارات و مدارس و مساجد و بقاع الخیر و وزرای اوقاف و نظار و مستوفیان و سایر عملۀ سرکار موقوفات و محرران و غسالان و حفاران با اوست و دیوان احداث اربعه را که عبارت از قتل و ازالۀ بکارت و شکستن دندان و کور کردن است و عالیجاه دیوان بیکی بدون حضور صدور عظام نمیرسد و حکام دیگر شرع را مدخلیت در احداث اربعه نیست و امور شرعی سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالیجاه صدر خاصه است و صدر ممالک را مدخلیتی در آن نیست و مجمع از شغل مختصه هر یک بدین موجب است. عالیجاه صدر خاصه روز شنبه و یکشنبه با دیوان بیکی در کشیک خانه عالی قاپو بدیوان می نشیند و در محال ایران حکام شرع یزد وابرقو و نائین و اردستان و قومشه و نطنز و محلات و دلیجان و خوانسار و برورود و فریدن و رار و مزدج و کبار و چاپلق و جرفادقان و کمره و فراهان و کاشان و قم و ساوه و مازندران و استرآباد و کرایلی و حاجیلر و کبودجامه را صدر خاصه تعیین و امور متعلق به صدر خاصه را در ولایات مفصله مذکوره نایب الصداره و سایر مباشرین صدر خاصه متوجه می شده اند. عالیجاه صدر ممالک صاحب اختیار تعیین حکام شرع و مباشرین و موقوفات از مزارات و مدارس و مساجد و غیرهم از کل ممالک محروسه از آذربایجان و فارس و عراق و خراسان می باشد سوای آنچه در تحت اسم صدر خاصه تفصیل یافته با صدر ممالک است ودر بعضی از ازمنۀ سلاطین صدارت خاصه و عامه با یک شخص بوده مجملاً عزل و نصب مباشرین موقوفات اگر تفویضی بوده باشد بصدور خاصه و عامه متعلق است و اگر شرعی باشد هیچ یک از حکام شرع و صدور را مدخلیتی در آن نیست بلکه شرعاً هر کسی را واقف اوقاف متولی و صاحب اختیار قرار داده باشد مباشر خواهد بود و تغییر آن مخالف شریعت مقدسه نبوی است. (تذکره الملوک صص 2- 4)
منصبی بوده است بعهد صفویه. مؤلف تذکرهالملوک آرد: لازمۀ منصب مطلق صدارت تعیین حکام شرع و مباشرین اوقاف تفویضی و ریش سفیدی جمعی سادات و علما و مدرسان و شیخ الاسلامان و پیش نمازان و قضات و متولیان و حفاظ و سایر خدمۀ مزارات و مدارس و مساجد و بقاع الخیر و وزرای اوقاف و نظار و مستوفیان و سایر عملۀ سرکار موقوفات و محرران و غسالان و حفاران با اوست و دیوان احداث اربعه را که عبارت از قتل و ازالۀ بکارت و شکستن دندان و کور کردن است و عالیجاه دیوان بیکی بدون حضور صدور عظام نمیرسد و حکام دیگر شرع را مدخلیت در احداث اربعه نیست و امور شرعی سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالیجاه صدر خاصه است و صدر ممالک را مدخلیتی در آن نیست و مجمع از شغل مختصه هر یک بدین موجب است. عالیجاه صدر خاصه روز شنبه و یکشنبه با دیوان بیکی در کشیک خانه عالی قاپو بدیوان می نشیند و در محال ایران حکام شرع یزد وابرقو و نائین و اردستان و قومشه و نطنز و محلات و دلیجان و خوانسار و برورود و فریدن و رار و مزدج و کبار و چاپلق و جرفادقان و کمره و فراهان و کاشان و قم و ساوه و مازندران و استرآباد و کرایلی و حاجیلر و کبودجامه را صدر خاصه تعیین و امور متعلق به صدر خاصه را در ولایات مفصله مذکوره نایب الصداره و سایر مباشرین صدر خاصه متوجه می شده اند. عالیجاه صدر ممالک صاحب اختیار تعیین حکام شرع و مباشرین و موقوفات از مزارات و مدارس و مساجد و غیرهم از کل ممالک محروسه از آذربایجان و فارس و عراق و خراسان می باشد سوای آنچه در تحت اسم صدر خاصه تفصیل یافته با صدر ممالک است ودر بعضی از ازمنۀ سلاطین صدارت خاصه و عامه با یک شخص بوده مجملاً عزل و نصب مباشرین موقوفات اگر تفویضی بوده باشد بصدور خاصه و عامه متعلق است و اگر شرعی باشد هیچ یک از حکام شرع و صدور را مدخلیتی در آن نیست بلکه شرعاً هر کسی را واقف اوقاف متولی و صاحب اختیار قرار داده باشد مباشر خواهد بود و تغییر آن مخالف شریعت مقدسه نبوی است. (تذکره الملوک صص 2- 4)
با هم درس خواندن. (زوزنی). با هم درس خواندن کتاب: تدارسوه حتی حفظوه . تدارس الکتاب و ادّارسه ، ای درسه و فی الحدیث: ’تدارسوا القرآن’، ای اقرأوه و تعهدوه لئلاتنسوه . (اقرب الموارد) ، سبق گفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
با هم درس خواندن. (زوزنی). با هم درس خواندن کتاب: تدارسوه ُ حتی حفظوه ُ. تدارَس َ الکتاب َ و اِدّارسه ُ، ای درسه ُ و فی الحدیث: ’تدارسوا القرآن’، ای اقرأوه ُو تعهدوه ُ لئلاتنسوه ُ. (اقرب الموارد) ، سبق گفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)