درنوشتن جامه و دوختن آن تا کوتاه شود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس) (از البستان) (از لسان العرب). تو گذاشتن پارچه. لاگذاشتن پارچه برای کوتاه کردن آن، پنهان کردن غذا برای روز سختی. (از متن اللغه) (از معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (ازتاج العروس) (از لسان العرب) (از منتهی الارب) (از البستان) ، خبن در شعر عبارت از حذف جزء ثانی در شعر است وقتی که ساکن باشد. (از اقرب الموارد) ، مخفی کردن شی ٔ. (از معجم الوسیط) مصدر دیگر خبان است. رجوع به خبان شود
درنوشتن جامه و دوختن آن تا کوتاه شود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس) (از البستان) (از لسان العرب). تو گذاشتن پارچه. لاگذاشتن پارچه برای کوتاه کردن آن، پنهان کردن غذا برای روز سختی. (از متن اللغه) (از معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (ازتاج العروس) (از لسان العرب) (از منتهی الارب) (از البستان) ، خبن در شعر عبارت از حذف جزء ثانی در شعر است وقتی که ساکن باشد. (از اقرب الموارد) ، مخفی کردن شی ٔ. (از معجم الوسیط) مصدر دیگر خِبان است. رجوع به خبان شود
پنهان کردن چیزی در نیفۀ شلوار. در کش گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) ، مانند. مثل. قرین: دال اخت الذال. ج، اخوات. (مهذب الاسماء) ، اخت شدن با کسی، در تداول عوام، با او آرام گرفتن. با او مأنوس شدن، اخت آمدن با چیزی، متناسب شدن با آن
پنهان کردن چیزی در نیفۀ شلوار. در کش گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) ، مانند. مثل. قرین: دال اخت الذال. ج، اخوات. (مهذب الاسماء) ، اخت شدن با کسی، در تداول عوام، با او آرام گرفتن. با او مأنوس شدن، اخت آمدن با چیزی، متناسب شدن با آن
محمد بن علی مکنی به ابوالعرفان. وی از علمای مصر است و او راست: منظومۀ ’الکافیه الشافیه’ در علم عروض و قافیه، مطبوع حاشیه بر شرح اشمونی بر الفیۀ ابن مالک، مطبوع. اتحاف اهل الاسلام بما یتعلق بالمصطفی و اهل بیته الکرام. اسعاف الراغبین در سیرت نبویه، مطبوع. الرساله الکبری در تفسیر بسمله، مطبوع. رساله الاستعارات و حاشیۀ برشرح رسالۀ عضدیه، مطبوع، و کتابی در علم هیئت، و حاشیه بر شرح عصام بر سمرقندیه و حاشیه بر معانی و بیان سعد تفتازانی و کتب دیگر. (الاعلام زرکلی ج 3 ص 953). و رجوع به ذیل ص 21 از ج 3 بلوغ الارب شود
محمد بن علی مکنی به ابوالعرفان. وی از علمای مصر است و او راست: منظومۀ ’الکافیه الشافیه’ در علم عروض و قافیه، مطبوع حاشیه بر شرح اشمونی بر الفیۀ ابن مالک، مطبوع. اتحاف اهل الاسلام بما یتعلق بالمصطفی و اهل بیته الکرام. اسعاف الراغبین در سیرت نبویه، مطبوع. الرساله الکبری در تفسیر بسمله، مطبوع. رساله الاستعارات و حاشیۀ برشرح رسالۀ عضدیه، مطبوع، و کتابی در علم هیئت، و حاشیه بر شرح عصام بر سمرقندیه و حاشیه بر معانی و بیان سعد تفتازانی و کتب دیگر. (الاعلام زرکلی ج 3 ص 953). و رجوع به ذیل ص 21 از ج 3 بلوغ الارب شود
معاشر همصحبت همنشین یار جمع اصحاب صحاب غ صحابه صحبان صحب، همراه همسفر، خداوند چیزی مالک: صاحب ملک صاحب خانه، وزیر خواجه، عنوانی که در ممالک اطراف ایران به انگلیسیان معنون و سپس بخارجیان داده اند. توضیح این کلمه با بسیاری از کلمات دیگر ترکیب اضافی شود و غالبا به فک اضافه آید. یا صاحب احداث. رئیس نظمیه رئیس شهربانی. یا صاحب جزیره. (اسماعلیان) رئیس دعوت اسماعلیه در هر جزیره. یا صاحب جوزا. عطارد (زیرا برج جوزا خانه اوست)،، جمع صاحب، یاران
معاشر همصحبت همنشین یار جمع اصحاب صحاب غ صحابه صحبان صحب، همراه همسفر، خداوند چیزی مالک: صاحب ملک صاحب خانه، وزیر خواجه، عنوانی که در ممالک اطراف ایران به انگلیسیان معنون و سپس بخارجیان داده اند. توضیح این کلمه با بسیاری از کلمات دیگر ترکیب اضافی شود و غالبا به فک اضافه آید. یا صاحب احداث. رئیس نظمیه رئیس شهربانی. یا صاحب جزیره. (اسماعلیان) رئیس دعوت اسماعلیه در هر جزیره. یا صاحب جوزا. عطارد (زیرا برج جوزا خانه اوست)،، جمع صاحب، یاران