جمع واژۀ شحیحه. زنهای بخیل و حریص. (از اقرب الموارد) ، شترهای کم شیر. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) : ابل شحائح، شتران کم شیر. (از اقرب الموارد). رجوع به شحیح و شحیحه شود
جَمعِ واژۀ شحیحه. زنهای بخیل و حریص. (از اقرب الموارد) ، شترهای کم شیر. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) : ابل شحائح، شتران کم شیر. (از اقرب الموارد). رجوع به شحیح و شحیحه شود
جمع واژۀ صحیفه. (منتهی الارب) (دهار) : یاقلم را زهره باشد که بسر برنویسد بر صحائف زآن خبر. (مثنوی). ، نامه ای که در آن نیکیها و بدیها نویسند: یا خجلتی و صحائفی قد سودت و صحائف الابرارفی اشراق. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ صحیفه. (منتهی الارب) (دهار) : یاقلم را زهره باشد که بسر برنویسد بر صحائف زآن خبر. (مثنوی). ، نامه ای که در آن نیکیها و بدیها نویسند: یا خجلتی و صحائفی قد سودت و صحائف الابرارفی اشراق. (از اقرب الموارد)
صحاح سته. نام شش کتاب حدیث اهل سنت و جماعت که فقها و اصحاب حدیث بر آن اعتماد دارند و ارکان اساسی علم حدیث است و آن شش عبارت است از: الجامع الصحیح تألیف محمد بن اسماعیل بخاری (متوفی 256 هجری قمری) صحیح تألیف ابوالحسن مسلم بن حجاج نیشابوری (متوفی 261) ، سنن تألیف ابن ماجه (متوفی 273) ، جامع تألیف ترمذی (متوفی 279) سنن ابی داود (متوفی 275) ، و سنن تألیف نسائی (متوفی 303). (از تاریخ ادبیات ایران تألیف دکتر صفا 67- 68) : وائمۀ متقدم تتبع بسیار کرده اند و بعضی (احادیث نبوی) را بازگزیده و آن را صحاح میخوانند. (رشیدی) صحاح اللغه. نام کتاب لغتی است تألیف اسماعیل بن حماد جوهری. رجوع به اسماعیل... شود: در دارالکتب چو بازکند نسختی از صحاح بفرستد. خاقانی
صحاح سته. نام شش کتاب حدیث اهل سنت و جماعت که فقها و اصحاب حدیث بر آن اعتماد دارند و ارکان اساسی علم حدیث است و آن شش عبارت است از: الجامع الصحیح تألیف محمد بن اسماعیل بخاری (متوفی 256 هجری قمری) صحیح تألیف ابوالحسن مسلم بن حجاج نیشابوری (متوفی 261) ، سنن تألیف ابن ماجه (متوفی 273) ، جامع تألیف ترمذی (متوفی 279) سنن ابی داود (متوفی 275) ، و سنن تألیف نسائی (متوفی 303). (از تاریخ ادبیات ایران تألیف دکتر صفا 67- 68) : وائمۀ متقدم تتبع بسیار کرده اند و بعضی (احادیث نبوی) را بازگزیده و آن را صحاح میخوانند. (رشیدی) صحاح اللغه. نام کتاب لغتی است تألیف اسماعیل بن حماد جوهری. رجوع به اسماعیل... شود: در دارالکتب چو بازکند نسختی از صحاح بفرستد. خاقانی
جمع صفیحه، رویه ها سنگ های پهن استخوان های سر شمشیر پهناور، روی پهن از هر چیزی، سنگ پهن، پوست (صورت)، هر یک از هشت استخوان که جمجمه مرکب از آنهاست قبیله، (اسطرلاب) جسمی که محیط باشد با دو دایره متساوی و متوازی و سطحی که واصل باشد میان دو محیط این دو دایره و صحفه ای که بر آن آفاق اقالیم سبعه نوشته باشند آن را صفیحه آفاقی نامند، جمع صفایح (صفائح)
جمع صفیحه، رویه ها سنگ های پهن استخوان های سر شمشیر پهناور، روی پهن از هر چیزی، سنگ پهن، پوست (صورت)، هر یک از هشت استخوان که جمجمه مرکب از آنهاست قبیله، (اسطرلاب) جسمی که محیط باشد با دو دایره متساوی و متوازی و سطحی که واصل باشد میان دو محیط این دو دایره و صحفه ای که بر آن آفاق اقالیم سبعه نوشته باشند آن را صفیحه آفاقی نامند، جمع صفایح (صفائح)