ویژگی نان شب مانده در موسیقی گوشه هایی در چند دستگاه مثلاً بیات اصفهان، بیات ترک بیات ترک: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور بیات زند: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور، بیات ترک بیات کرد: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور
ویژگی نان شب مانده در موسیقی گوشه هایی در چند دستگاه مثلاً بیات اصفهان، بیات ترک بیات تُرک: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور بیات زند: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور، بیات ترک بیات کُرد: در موسیقی از متعلقات دستگاه شور
نام قضائی است در یمن واقع در منتهای جنوب غربی از سنجاق عسیر از طرف جنوب بسنجاق حدیده، ازطرف مشرق بقضای ابها که مرکز عسیر است و از سمت شمال بقضاء رجال الماء و از جانب مغرب ببحرالحمر محدود است... محصولات عمده قضا عبارت است از: تنباکو، کنجد، لیمو و غیره. این قضا بانضمام دو ناحیۀ ام الخیر و درب مشتمل بر 34 قریه است. (از قاموس الاعلام ترکی) نام قصبۀ کوچکی است در سنجاق عسیردر یمن و مرکز قضائی است که بدین نام موسوم است و در دامنۀ کوهی از شعبه های کوه سراب در کنار تهامه، در شمال ابوعریش، در جهت شمال شرقی از اسکلۀ جیزان است. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع معجم البلدان شود
نام قضائی است در یمن واقع در منتهای جنوب غربی از سنجاق عسیر از طرف جنوب بسنجاق حدیده، ازطرف مشرق بقضای ابها که مرکز عسیر است و از سمت شمال بقضاء رجال الماء و از جانب مغرب ببحرالحمر محدود است... محصولات عمده قضا عبارت است از: تنباکو، کنجد، لیمو و غیره. این قضا بانضمام دو ناحیۀ ام الخیر و درب مشتمل بر 34 قریه است. (از قاموس الاعلام ترکی) نام قصبۀ کوچکی است در سنجاق عسیردر یمن و مرکز قضائی است که بدین نام موسوم است و در دامنۀ کوهی از شعبه های کوه سراب در کنار تهامه، در شمال ابوعریش، در جهت شمال شرقی از اسکلۀ جیزان است. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع معجم البلدان شود
نام شعبه ای از موسیقی. (آنندراج) (غیاث). - بیات اصفهان، یکی از گوشه های همایون. (فرهنگ فارسی معین). - بیات ترک. رجوع به شور شود غصه و غم و افسوس، تشویش، توجه و اندیشه. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
نام شعبه ای از موسیقی. (آنندراج) (غیاث). - بیات اصفهان، یکی از گوشه های همایون. (فرهنگ فارسی معین). - بیات ترک. رجوع به شور شود غصه و غم و افسوس، تشویش، توجه و اندیشه. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
جمع واژۀ بیت. خانه ها، دیبائی مخطّط و راه راه لطیف و نازک بافته و بهترین آن ابیاری کافوری بوده است: از درج برد و مخفی و ابیاری و بمی سرخط همی ستانم و تکرار میکنم. نظام قاری. نرمدست و قطنی و خاراو حبر برد و ابیاری و مخفی آشکار. نظام قاری. بخطهای ابیاری و برد و مخفی نوشتند القاب و مدح و مناقب. نظام قاری. رخت ابیاری و مثالی و تابستانی ساده در زیر و خط آورده ببالا پندار. نظام قاری. اطلس است امرد و ابیاری سبز است بخط پوستین صاحب ریش است و در آن هم اطوار. نظام قاری. کهلی آنروز که ریشت شمرند ابیاری پیریت صوف سفید است گه استغفار. نظام قاری. ، نوعی کبوتر، نوعی پرستو
جَمعِ واژۀ بیت. خانه ها، دیبائی مُخطَّط و راه راه لطیف و نازک بافته و بهترین آن ابیاری کافوری بوده است: از درج برد و مخفی و ابیاری و بمی سرخط همی ستانم و تکرار میکنم. نظام قاری. نرمدست و قطنی و خاراو حبر برد و ابیاری و مخفی آشکار. نظام قاری. بخطهای ابیاری و برد و مخفی نوشتند القاب و مدح و مناقب. نظام قاری. رخت ابیاری و مثالی و تابستانی ساده در زیر و خط آورده ببالا پندار. نظام قاری. اطلس است امرد و ابیاری سبز است بخط پوستین صاحب ریش است و در آن هم اطوار. نظام قاری. کهلی آنروز که ریشت شمرند ابیاری پیریت صوف سفید است گه استغفار. نظام قاری. ، نوعی کبوتر، نوعی پرستو
قسمی شپش که در مژگان پدید آید و آن غیر قرده و غیر قمقام است که آن دو نیز در مژگان پدید شوند. این شپش سخت خرد و سپید باشد و اندر بن مژگان پیدا شود. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). ظاهراً این کلمه صئبان است، جمع واژۀ صؤابه. رجوع به صؤابه شود جمع واژۀ صبی است. (ترجمان علامۀ جرجانی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات). در غیاث آرد: بضم نیز آمده است. - نصاب الصبیان، منظومه ای است در لغت عربی به فارسی تألیف ابونصر فراهی
قسمی شپش که در مژگان پدید آید و آن غیر قرده و غیر قمقام است که آن دو نیز در مژگان پدید شوند. این شپش سخت خرد و سپید باشد و اندر بن مژگان پیدا شود. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). ظاهراً این کلمه صئبان است، جَمعِ واژۀ صؤابه. رجوع به صؤابه شود جَمعِ واژۀ صبی است. (ترجمان علامۀ جرجانی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات). در غیاث آرد: بضم نیز آمده است. - نصاب الصبیان، منظومه ای است در لغت عربی به فارسی تألیف ابونصر فراهی