جدول جو
جدول جو

معنی صبردوست - جستجوی لغت در جدول جو

صبردوست
(صَ)
دوستدار صبر. دوست صبر:
چرا بصبر نکوشم که صبردوست بود
کسی که بسته بود عقل را بوجه کمال.
منجیک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برادوست
تصویر برادوست
(پسرانه)
دوست صمیمی، نام یکی از قبایل کرد، نام کوهی در کردستان، نام منطقه ای در کردستان (نگارش کردی: برادست)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زبردست
تصویر زبردست
مسلط، ماهر، حاذق، استاد، توانا، زورمند، صاحب قوت و قدرت، برای مثال ای زبردست زیردست آزار / گرم تا کی بماند این بازار (سعدی - ۶۷)، جلد و چابک، صدر مجلس، طرف بالای مجلس، بالادست، برای مثال به رای از بزرگان مهش دید و بیش / نشاندش زبردست دستور خویش (سعدی۱ - ۴۷)
فرهنگ فارسی عمید
(خَ بَ)
آنکه علاقه به خبرهای تازه دارد. آنکه در عقب اخبار تازه میگردد. آنکه پی جوی اخبار تازه است
لغت نامه دهخدا
درختی است که دارای ساقه های پیچنده است وآن را عشقه گویند، مهر بانک لبلاب، رجوع به لبلاب، عشقه، عشق پیچان و مهربانک شود، و در تداول جنگلبانی بر همه انواع درختان پیچنده اطلاق شود
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ)
عمل خبردوست. عمل جویای خبر. عمل آنکه در پی خبر تازه رود
لغت نامه دهخدا
(بَ شَ)
دوستدار بشر. حامی بشر. دوستار مردم. انسان دوست
لغت نامه دهخدا
(اِ بَ)
ابن محمد بن حسن بن اسعد بن شیرویۀ دیلمی، مکنی به ابومنصور. از شاعران بود و در حدیث نیز دست داشت. از ابوعبدالله بن حجاج شعر وی را روایت کرد و از عبدالعزیز بن نباته حدیث روایت دارد. بوضعی مبالغه آمیز از مذهب شیعه پیروی میکرد و چه بسا که در شعر راه و روش ابن حجاج را می پیمود، و این برحسب گفتار ابوسعد بن سمعانی است. و هم او آرد که بسال 469 هجری قمری درگذشت و گفت برخی گفته اند وی از تشیع برگشت ولی این گفتار را ابن ابی طی در تألیف خود درباره امامیه رد کرده است و ابن سمعانی نام وی را اسپهدوست (بسین) آورده و قصیدۀ طویلی از وی نقل کرده است که در آن از رفض و تشیع تبری جسته است، چنانکه در آن قصیده گوید:
و اذا سألت عن اعتقادی قلت ما
کانت علیه مذاهب الابرار
اهوی النبی و آله و صحابه
و التابعین لهم من الاخیار
و اقول خیرالناس بعد محمد
صدّیقه و انیسه فی الغار
ثم الثلاثه بعده خیرالوری
اکرم بهم من ساده اطهار
هذا اعتقادی و الذی ارجو به
فوزی و عتقی من عذاب النار
یا رب انی قد اتیتک تائباً
من زلتی یا عالم الاسرار
و عدلت عما کنت معتقداً له
فی الصحب صحب نبیک المختار.
(از لسان المیزان ج 1 ص 461)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صبر دوست
تصویر صبر دوست
آن که شکیبایی را دوست دارد دوستدار صبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برودست
تصویر برودست
برومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبردست
تصویر زبردست
((زِ بَ دَ))
توانا، زورمند، ماهر، حاذق، مافوق، بالای مجلس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زبردست
تصویر زبردست
متبحر، حاذق، خبره
فرهنگ واژه فارسی سره
انسان دوست، مردم گرا، نوع پرور، نوع دوست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
محسنٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
Humanitarian
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
humanitaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
umanitario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
انسان دوست
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
гуманитарий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
humanitär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
гуманітарій
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
humanitarny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
人道主义者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
মানবিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
humanitario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
mwanaharakati wa kibinadamu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
insancı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
인도주의자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
人道主義者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
הומניטרי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
humanitário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
kemanusiaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
มนุษยธรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
humanitair
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بشردوست
تصویر بشردوست
मानवतावादी
دیکشنری فارسی به هندی