معنی زبردست
- زبردست
- مسلط، ماهر، حاذق، استاد، توانا، زورمند، صاحب قوت و قدرت،
برای مثال ای زبردست زیردست آزار / گرم تا کی بماند این بازار ، جلد و چابک، صدر مجلس، طرف بالای مجلس، بالادست،(سعدی - ۶۷) برای مثال به رای از بزرگان مهش دید و بیش / نشاندش زبردست دستور خویش (سعدی۱ - ۴۷)
