جدول جو
جدول جو

معنی صارفات - جستجوی لغت در جدول جو

صارفات
(رِ)
جمع واژۀ صارفه: و طاهر وعراقی بادی در سر داشتند بزرگ و بیشتر خلوتها با بوسهل زوزنی بود و صارفات (؟) او می برید و مرافعات را وی می نهاد و مصادرات او میکرد. (تاریخ بیهقی ص 87)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارسات
تصویر بارسات
موسم بارندگی، بشکال، پشکال، برشکال، پرشکال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صافات
تصویر صافات
سی و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۸۲ آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصافات
تصویر مصافات
دوستی کردن با کسی، دوستی پاک با کسی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
مجموع اعتقادات یا اعمال ناشی از نادانی، ترس از ناشناخته ها، اعتقاد به جادو و بخت، درک نادرست برخی علت و معلول ها و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
(کُ فُ)
شکسته و ریزه شدن. (منتهی الأرب)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ صاره
لغت نامه دهخدا
نام کوهی است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صاحیات
تصویر صاحیات
شراب خالص و پاکیزه، سخن خالص و بی آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صخریات
تصویر صخریات
گلسنگ ها تیره گلسنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائمات
تصویر صائمات
جمع صائمه، روزه داران مونث صایم، جمع صایمات (صائمات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صایمات
تصویر صایمات
مونث صایم، جمع صایمات (صائمات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاریات
تصویر فاریات
موشان تیره موش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاریات
تصویر غاریات
تیره ده مستان
فرهنگ لغت هوشیار
زنان درست کار، اعمال شایسته و صالح، باقیات صالحات، آثار نیک که از شخص مانده باشد پس از مردن وی
فرهنگ لغت هوشیار
مونث فارق، جمع فارقات. یا علامت فارقه. نشانه ای که برای امتیاز دو شی میان آنها نهند، نشانه ای که معنیی را از معنی دیگر جدا کند بدین صورت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاهفات
تصویر لاهفات
جمع لاهفه، ستمدیدگان دادخواهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرافات
تصویر مرافات
موافقت، اتفاق، مدارات
فرهنگ لغت هوشیار
به گونه رمن کالاهای فرستاده فرستاده ها فرستگان جمع صادره آنچه از محلی خارج کنند و به جای دیگر فرستند، کالاهایی که از کشوری به کشوری دیگر ارسال شود مقابل واردات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاسفات
تصویر تاسفات
جمع تاسف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صابرات
تصویر صابرات
جمع صابره، شکیبایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تارفام
تصویر تارفام
تیره رنگ، تارگون
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صافه، رده بستگان صافات به گونه رمن فرشتگان جمع صافه صف زدگان، فرشتگان صف زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تالفات
تصویر تالفات
جمع تالف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعرفات
تصویر تعرفات
جمع تعرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصرفات
تصویر تصرفات
جمع تصرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصادفات
تصویر تصادفات
جمع تصادف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعارفات
تصویر تعارفات
جمع تعارف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تظرفات
تصویر تظرفات
جمع تظرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحرفات
تصویر تحرفات
جمع تحرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
حکایتهای شب، سخنان پریشان و نامربوط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافرات
تصویر سافرات
جمع سافره، راهیان مونث سافر، صاحبان سفر: قوم سافره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرافات
تصویر زرافات
جمع زرافه، گروه های مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاریات
تصویر ذاریات
جمع ذاریه، بادها
فرهنگ لغت هوشیار
دوستی پاک وخالص با کسی داشتن دوستی کردن، دوستی پاک: ببرکات مصافات تو از چنان و رطه هایل بر چه جمله خلاص یافتند
فرهنگ لغت هوشیار