جدول جو
جدول جو

معنی صادف - جستجوی لغت در جدول جو

صادف
(دِ)
نعت فاعلی از صدف
لغت نامه دهخدا
صادف
(دِ)
اسب قاسط جشمی و اسب عبدالله بن حجاج ثعلبی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصادف
تصویر تصادف
برخورد کردن وسیلۀ نقلیه با شخص یا چیزی، رو به رو شدن، به صورت غیرمنتظره با کسی یا چیزی برخورد کردن، حادثه، اتفاق غیرقابل پیش بینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصادف
تصویر مصادف
کسی یا چیزی که با دیگری رو به رو شود و برخورد کند، برخورد کننده، به هم رسیده، به هم برخورده
فرهنگ فارسی عمید
(دِ فَ)
شتر که یاران خود را در آبخور یابدو منتظر باشد در پس آن نوبت آب را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ دِ)
آنکه می یابد کسی را و ملاقات می کند. (ناظم الاطباء). یابنده و بیننده. (آنندراج) (منتهی الارب). روبروشونده. برخوردکننده. راست آینده با کسی در راهی.
- مصادف شدن، دیدار کردن. به هم رسیدن. برخورد کردن. روبرو شدن. با هم ملاقات و دیدار کردن. (از ناظم الاطباء). دچار خوردن.
- ، ناگهان یافتن. (ناظم الاطباء).
- ، تصادف کردن. مصادف آمدن. برخورد کردن. برخوردن. تلاقی کردن در زمان واحد، چنانکه مصادف شدن عید فطر با جمعه، یا عید قربان با جمعه و نوروز. (از یادداشت مؤلف).
، دچارشده و مقابل گشته، به هم رسیده، به هم برخورده، یافت گردیده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
برخورد کردن، بهم خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصادف
تصویر مصادف
برخورد کننده، روبرو شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
((تَ دُ))
برخورد کردن، پیش آمدن، رخ دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصادف
تصویر مصادف
((مُ دِ))
برخورد کننده، روبرو شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
برخورد، پیشامد
فرهنگ واژه فارسی سره
برخورد، تلاقی، ملاقات، تصادم، اتفاق، پیشامد، حادثه، سانحه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مقارن، همزمان، روبرو شونده، برخورد کننده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
حادثةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
Coincidence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
coïncidence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
співпадіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
偶然
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
совпадение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
اتفاق
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
সম্মেলন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
bahati
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
tesadüf
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
우연
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
תאונה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
przypadek
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
संयोग
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
kebetulan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
เหตุบังเอิญ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
toeval
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
coincidencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
Zufall
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
coincidência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
巧合
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تصادف
تصویر تصادف
coincidenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی