جدول جو
جدول جو

معنی صائن - جستجوی لغت در جدول جو

صائن(پسرانه)
محافظ، نگاه دارنده
تصویری از صائن
تصویر صائن
فرهنگ نامهای ایرانی
صائن(ءِ)
نعت فاعلی از صون. نگاه دارنده. ج، صائنین، صوان:
گر نشنوده ست که کرار کیست
روی بر آن صائن کرار کن.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
صائن(ءِ)
ابن صدرالملک، نجم الدین ابوبکر وزیر. وی روز یکشنبۀ ششم ربیع الاول 652 ه. ق. پس از عزل تعین الملک (؟) به وزارت سلطان ناصرالدین محمد بن سلطان شمس الدین ایلتتمش رسید. (حبیب السیر جزو چهارم از ج 2 ص 223)
لغت نامه دهخدا
صائن
نگهبان
تصویری از صائن
تصویر صائن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صائم
تصویر صائم
(پسرانه)
روزه گیر، روزه دار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صائب
تصویر صائب
(پسرانه)
راست، درست، رسا، رساننده، نام شاعر نامدار قرن یازدهم در دوره صفویه (صائب تبریزی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صاین
تصویر صاین
(پسرانه)
صائن، محافظ، نگاه دارنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صائد
تصویر صائد
صید کننده، شکار کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صائغ
تصویر صائغ
زرگر، ریخته گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کائن
تصویر کائن
موجود، حادث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صائب
تصویر صائب
راست و درست، حق و رسا، مقابل خاطئ، درستکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خائن
تصویر خائن
خیانت کننده، خیانت کار، دغل و نادرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بائن
تصویر بائن
آشکار، هویدا، واضح، ظاهر، جداشونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دائن
تصویر دائن
وام دهنده، وام خواه، بستانکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاین
تصویر صاین
نگه دارنده، حفظ کننده، نگهبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صائم
تصویر صائم
روزه گیر، روزه دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صائم
تصویر صائم
روزه دار، بازدارنده خود از طعام و کلام و سیر و نکاح و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خائن
تصویر خائن
خیانت کار، دغلباز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کائن
تصویر کائن
باشنده باشنده موجود حادث، جمع کاینین: (بدانکه هر چه مقدر است واقع و کاین خواهد بود اضطراب و جزع مفید نباشد) (آثار الوزراء عقیلی)
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی برادر شوهر، برادر زن برادر شوهر، برادر زن. پارسی تازی گشته کاین نام شهری است ترکی برادر شوهر، برادر زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عائن
تصویر عائن
چشم کننده، آب روان، نگرنده بیننده باچشم خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائن
تصویر بائن
جدا شونده، آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائک
تصویر صائک
چسبنده دوسا، دلمه چون خون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائن
تصویر حائن
گول، احمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دائن
تصویر دائن
قرض دهنده، وام دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صافن
تصویر صافن
تازی از فرانسوی ساگرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاین
تصویر صاین
نگاهدارنده، پرهیزگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائب
تصویر صائب
رساننده، راست و درست، رشناکی رشکناک گردیدن، سر و موی، سیر آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائت
تصویر صائت
غریونده ونگنده آوا دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائد
تصویر صائد
شکاری، صید کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائغ
تصویر صائغ
زرگر، ریخته گر زرگر، ریخته گر، جمع صاغه صواغ صیاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائح
تصویر صائح
مویه گر شیون کننده صیحه زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاین
تصویر صاین
نیک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صاین
تصویر صاین
((یِ))
نگاه دارنده، پرهیزگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خائن
تصویر خائن
دشمن یار
فرهنگ واژه فارسی سره