نعت فاعلی از صوم. روزه دار، هر بازدارنده ای خود را از طعام و کلام و سیر و نکاح و جز آن. (منتهی الارب) ، ایستاده و برپای. ج، صوام، صیام، صوّم، صیم، صیّم، صیامی، نام رودۀ دوم از جملۀ شش رودۀ شکم. (غیاث اللغات). نام یکی از امعاء که از پس اثناعشر است و آن را صائم نامند چون طعام در آن ثابت نماند. معاء صائم، یعنی رودۀ روزه دار و این صائم به اثناعشر پیوسته است و صائم از بهر آن گویند که همیشه تهی باشد از ثفل و هیچ اندر وی قرار نگیرد، از بهر دو کار، یکی آنکه رگهای ماساریقا که به اثناعشر و دیگر روده ها پیوسته است بیشتر بدو متصل است، و آنچه غذا راشاید از وی میکشد و به جگر میبرد و دیگر آنکه منفذ زهره که صفرا از وی به روده فرودآید و روده را از ثفل بشوید و آن را دفع کند اندر این روده گشاده است و نخست بدو رسد و چون بدو رسد صفراء خالص و تیزتر باشدو او را زودتر شوید، بدین دو سبب همیشه این روده ازثفل خالی باشد و اندر حال بیماری تنگ تر گردد و فراهم تر آید. و خاصیت رودۀ صائم آن است که همیشه تهی باشد و هیچ اندر وی درنگ نکند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). - صائم الدهر، کسی که همیشه روزه دارد: خورنده که خیرش برآید زدست به از صائم الدهر دنیاپرست. سعدی (بوستان). - صائم النهار و قائم اللیل، کسی که روز روزه دارد و شب به عبادت بسر برد
نعت فاعلی از صوم. روزه دار، هر بازدارنده ای خود را از طعام و کلام و سیر و نکاح و جز آن. (منتهی الارب) ، ایستاده و برپای. ج، صوام، صیام، صُوّم، صیم، صیّم، صیامی، نام رودۀ دوم از جملۀ شش رودۀ شکم. (غیاث اللغات). نام یکی از امعاء که از پس اثناعشر است و آن را صائم نامند چون طعام در آن ثابت نماند. معاء صائم، یعنی رودۀ روزه دار و این صائم به اثناعشر پیوسته است و صائم از بهر آن گویند که همیشه تهی باشد از ثفل و هیچ اندر وی قرار نگیرد، از بهر دو کار، یکی آنکه رگهای ماساریقا که به اثناعشر و دیگر روده ها پیوسته است بیشتر بدو متصل است، و آنچه غذا راشاید از وی میکشد و به جگر میبرد و دیگر آنکه منفذ زهره که صفرا از وی به روده فرودآید و روده را از ثفل بشوید و آن را دفع کند اندر این روده گشاده است و نخست بدو رسد و چون بدو رسد صفراء خالص و تیزتر باشدو او را زودتر شوید، بدین دو سبب همیشه این روده ازثفل خالی باشد و اندر حال بیماری تنگ تر گردد و فراهم تر آید. و خاصیت رودۀ صائم آن است که همیشه تهی باشد و هیچ اندر وی درنگ نکند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). - صائم الدهر، کسی که همیشه روزه دارد: خورنده که خیرش برآید زدست به از صائم الدهر دنیاپرست. سعدی (بوستان). - صائم النهار و قائم اللیل، کسی که روز روزه دارد و شب به عبادت بسر برد