جمع واژۀ صید، به معنی شکاراندازیها، خلاف القیاس، چنانکه محاسن جمع واژۀ حسن است. (از غیاث) (از آنندراج) ، جمع واژۀ مصید. (ناظم الاطباء). آلت صید جانوران. دامها که بدان جانوران را گیرند. و رجوع به مصید شود، جمع واژۀ مصیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ مصیده. (ناظم الاطباء). رجوع به مصیده شود
جَمعِ واژۀ صید، به معنی شکاراندازیها، خلاف القیاس، چنانکه محاسن جَمعِ واژۀ حسن است. (از غیاث) (از آنندراج) ، جَمعِ واژۀ مِصْیَد. (ناظم الاطباء). آلت صید جانوران. دامها که بدان جانوران را گیرند. و رجوع به مصید شود، جَمعِ واژۀ مِصْیَده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جَمعِ واژۀ مَصیده. (ناظم الاطباء). رجوع به مصیده شود
جمع واژۀ حصیده. دروده ها. درویده ها، حصائد السنه، کلامهای مکروه که موجب رسوائی شود. گفتارهای بیهوده. گفته ها که بدان زیان ببرند. (مهذب الاسماء). الناس حصائد السنتهم، مردمان دروده های زبان خویشند، یعنی گفته های آنان سبب مرگ و قتل ایشان است
جَمعِ واژۀ حصیده. دروده ها. درویده ها، حصائد السنه، کلامهای مکروه که موجب رسوائی شود. گفتارهای بیهوده. گفته ها که بدان زیان ببرند. (مهذب الاسماء). الناس حصائد السنتهم، مردمان دروده های زبان خویشند، یعنی گفته های آنان سبب مرگ و قتل ایشان است
منسوب به صائد که بطنی است از همدان و نام وی کعب بن شرحبیل است. (منتهی الارب) ، و در فن رجال لقب زیاد بن عریب، سالم بن عماره، عمار، سعید بن قیس و چند تن دیگر است. (از ریحانهالادب ج 2 ص 410)
منسوب به صائد که بطنی است از همدان و نام وی کعب بن شرحبیل است. (منتهی الارب) ، و در فن رجال لقب زیاد بن عریب، سالم بن عماره، عمار، سعید بن قیس و چند تن دیگر است. (از ریحانهالادب ج 2 ص 410)