طریق، روش، برای مثال چنین است آیین گردنده دهر / گهی نوش بار آورد، گاه زهر (فردوسی - ۸/۵۱) رسم و عادت، سنت، برای مثال نباید به رسم بد آیین نهاد / که گویند لعنت بر آن کاین نهاد (سعدی۱ - ۷۱) نظم و قاعده، کیش، مذهب، زیب، زینت، آرایش آیین جمشید: در موسیقی یکی از سی لحن باربد آیین دادرسی: در علم حقوق مجموعۀ قوانین و مقرراتی که برای رسیدگی به دعاوی حقوقی و کیفری باید از طرف دادگاه ها و اصحاب دعوی رعایت شود، اصول محاکمات
طریق، روش، برای مِثال چنین است آیین گردنده دهر / گهی نوش بار آورد، گاه زهر (فردوسی - ۸/۵۱) رسم و عادت، سنت، برای مِثال نباید به رسم بد آیین نهاد / که گویند لعنت بر آن کاین نهاد (سعدی۱ - ۷۱) نظم و قاعده، کیش، مذهب، زیب، زینت، آرایش آیین جمشید: در موسیقی یکی از سی لحن باربد آیین دادرسی: در علم حقوق مجموعۀ قوانین و مقرراتی که برای رسیدگی به دعاوی حقوقی و کیفری باید از طرف دادگاه ها و اصحاب دعوی رعایت شود، اصول محاکمات
مقابل تلخ، دارای مزۀ شیرین، کنایه از دوست داشتنی، کنایه از زیبا، کنایه از خوش سخن، خوشایند، برای مثال مگر از هیئت شیرین تو می رفت حدیثی / نیشکر گفت کمر بسته ام اینک به غلامی (سعدی۳ - ۹۰۰) کنایه از یقیناً، حتماً مثلاً شیرین پنجاه سال داشت، کنایه از دارای مزۀ مطبوع، گوارا، کنایه از عزیز، برای مثال میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است (فردوسی۲ - ۱/۱۰۰)
مقابلِ تلخ، دارای مزۀ شیرین، کنایه از دوست داشتنی، کنایه از زیبا، کنایه از خوش سخن، خوشایند، برای مِثال مگر از هیئت شیرین تو می رفت حدیثی / نیشکر گفت کمر بسته ام اینک به غلامی (سعدی۳ - ۹۰۰) کنایه از یقیناً، حتماً مثلاً شیرین پنجاه سال داشت، کنایه از دارای مزۀ مطبوع، گوارا، کنایه از عزیز، برای مِثال میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است (فردوسی۲ - ۱/۱۰۰)
پیروان طریقی که پندارند جز ظلمت هیچ نبوده و در میان ظلمت آب، ودر میان آب باد، و در باد رحم، و در رحم مشیمه، و در مشیمه بیضه، و در بیضه آب زنده و در آب زنده پسر بزرگ زندگان، و این پسر بسوی بلندی رفته، زمین و آسمانها و اشیاء زمینی و خدایان را خلقت کرده بازگشت، گویند پدرش هیچ خبر نداشت. (از الفهرست ابن الندیم)
پیروان طریقی که پندارند جز ظلمت هیچ نبوده و در میان ظلمت آب، ودر میان آب باد، و در باد رحم، و در رحم مشیمه، و در مشیمه بیضه، و در بیضه آب زنده و در آب زنده پسر بزرگ زندگان، و این پسر بسوی بلندی رفته، زمین و آسمانها و اشیاء زمینی و خدایان را خلقت کرده بازگشت، گویند پدرش هیچ خبر نداشت. (از الفهرست ابن الندیم)