از سازهای بادی با دهانۀ گشاد و شبیه سرنا که معمولاً از برنج ساخته می شود، نفیر، سرنا شیپور استاش: در علم زیست شناسی مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره های بینی مربوط می سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می دارد
از سازهای بادی با دهانۀ گشاد و شبیه سرنا که معمولاً از برنج ساخته می شود، نفیر، سرنا شیپور استاش: در علم زیست شناسی مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره های بینی مربوط می سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می دارد
در علم زیست شناسی مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره های بینی مربوط می سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می دارد
در علم زیست شناسی مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره های بینی مربوط می سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می دارد
نفیر را گویند که برادر کوچک کرناست، و آنرا نای رومی نیز خوانند. (برهان). معرب آن شبور. نای رومی که در رزم نوازند. (از رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). نفیر و نای رومی. نفیر برنجین که دهان گشادی دارد و از قدیم الایام آنرا در جنگ می نواختند. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). نای رویین. (حاشیۀ فرهنگ اسدی). نای رویین که در حربها زنند. (فرهنگ خطی). بوق. از عبری شبور. (از حاشیۀ اسرارالبلاغه چ المنار ص 28). از آرامی و سریانی گرفته شده. (تقی زاده مجلۀ یادگار سال 4 شمارۀ 6 ص 22). آیا اصل این کلمه شه پور بوده است ؟ حاجی خلیفه در فصل علم الاّلات العجیبه الموسیقائیه از نوع مزامیر یکی را بنام ’بور’ (پور) آورده است. (یادداشت مؤلف) : بزن کوس رویین و شیپور و نای بکشمیر و کابل فراوان مپای. فردوسی. بفرمودتا برکشیدند نای همان سنج و شیپور و هندی درای. فردوسی. از آواز شیپور و هندی درای همی کوه رادل برآمد ز جای. فردوسی. ز کوس و نفیر و خروش درای ز شیپور و از نالۀ کرّنای. اسدی. غو کوس با مهره برشد بهم ز شیپور و از نای برخاست دم. اسدی. شغبهای شیپور از آهنگ تیز چو صور سرافیل در رستخیز. نظامی. همان شیپور با صد راه نالان بسان بلبل اندرآبسالان. (ویس و رامین)
نفیر را گویند که برادر کوچک کرناست، و آنرا نای رومی نیز خوانند. (برهان). معرب آن شبور. نای رومی که در رزم نوازند. (از رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). نفیر و نای رومی. نفیر برنجین که دهان گشادی دارد و از قدیم الایام آنرا در جنگ می نواختند. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). نای رویین. (حاشیۀ فرهنگ اسدی). نای رویین که در حربها زنند. (فرهنگ خطی). بوق. از عبری شبور. (از حاشیۀ اسرارالبلاغه چ المنار ص 28). از آرامی و سریانی گرفته شده. (تقی زاده مجلۀ یادگار سال 4 شمارۀ 6 ص 22). آیا اصل این کلمه شه پور بوده است ؟ حاجی خلیفه در فصل علم الاَّلات العجیبه الموسیقائیه از نوع مزامیر یکی را بنام ’بور’ (پور) آورده است. (یادداشت مؤلف) : بزن کوس رویین و شیپور و نای بکشمیر و کابل فراوان مپای. فردوسی. بفرمودتا برکشیدند نای همان سنج و شیپور و هندی درای. فردوسی. از آواز شیپور و هندی درای همی کوه رادل برآمد ز جای. فردوسی. ز کوس و نفیر و خروش درای ز شیپور و از نالۀ کرّنای. اسدی. غو کوس با مهره برشد بهم ز شیپور و از نای برخاست دم. اسدی. شغبهای شیپور از آهنگ تیز چو صور سرافیل در رستخیز. نظامی. همان شیپور با صد راه نالان بسان بلبل اندرآبسالان. (ویس و رامین)
شلپوی، شکپوی، شرفاک، شیبوی، شب بوی، آواز پای باشد که در شب آهسته براه روند، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، صدایی که در خواب آهسته از مردم برمی آید، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، رجوع به شلپوی و شرفاک شود
شلپوی، شکپوی، شرفاک، شیبوی، شب بوی، آواز پای باشد که در شب آهسته براه روند، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، صدایی که در خواب آهسته از مردم برمی آید، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، رجوع به شلپوی و شرفاک شود
گازانبر، انبرکی که حروفچین با آن قطعات سرب را که بر سر آنها حروف کنار هم بقصد چاپ چیده شده است بیرون میکشد خاصه هنگام غلطگیری، گاهی در موارد دیگر (از قبیل برداشتن چیزی ظریف) بکار میرود، (از فرهنگ فارسی معین)
گازانبر، انبرکی که حروفچین با آن قطعات سرب را که بر سر آنها حروف کنار هم بقصد چاپ چیده شده است بیرون میکشد خاصه هنگام غلطگیری، گاهی در موارد دیگر (از قبیل برداشتن چیزی ظریف) بکار میرود، (از فرهنگ فارسی معین)