جدول جو
جدول جو

معنی شیوخ - جستجوی لغت در جدول جو

شیوخ
شیخ ها، دانشمندان دینی، عالمان دین، در موسیقی مرشدها، پیرها، سالخورده ها، روسا طایفه، بزرگان، جمع واژۀ شیخ
تصویری از شیوخ
تصویر شیوخ
فرهنگ فارسی عمید
شیوخ
(شُ / شیو)
جمع واژۀ شیخ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) :
غیر من پیشت چو سنگ است و کلوخ
گر صبی و گر جوان و گر شیوخ.
مولوی.
، جمع واژۀ شیخ، بمعنی خواجه و صاحب رأی و دانشمند. (آنندراج) ، بزرگان و پیشوایان. آنان که سنشان از حد کهولت گذشته است: شیوخ عرب. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیخ شود
لغت نامه دهخدا
شیوخ
جمع شیخ، خواجگان سالاران بخردان مرد پیر، مرد بزرگ خواجه، مرد عالم دانشمند، مرشد، رهبر دسته ای از عشایر عرب، رهبر یکی از فرقه های مذهبی، جمع شیوخ، جمع الجمع مشایخ
فرهنگ لغت هوشیار
شیوخ
((شُ))
جمع شیخ
تصویری از شیوخ
تصویر شیوخ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیوه
تصویر شیوه
(دخترانه)
روش، قاعده، حالت، وضع
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیوا
تصویر شیوا
(دخترانه)
شیرین بیان، خوش زبان، ایزد بزرگ هندیان باستان، فصیح، بلیغ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیون
تصویر شیون
گریه و ناله و زاری در هنگام مصیبت، نوحه، فغان و فریاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیوه
تصویر شیوه
راه و روش، طریقه، سبک هنری
کنایه از حیله، نیرنگ
حالت، وضع
ناز و عشوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیوا
تصویر شیوا
فصیح، بلیغ
در آیین هندوئیسم، خدای مخرب و مظهر انهدام که معمولاً او را به صورت مردی عبوس نمایش می دهند، آیین پرستش شیوا که یکی از سه صورت مهم آیین کنونی هندوئیسم را تشکیل می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیوع
تصویر شیوع
فاش شدن، آشکار شدن، ظاهر و هویدا شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکوخ
تصویر شکوخ
لغزش، خطا، لیز خوردن، افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیوع
تصویر شیوع
آشکار شدن خبر، مشهور و متداول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیوا
تصویر شیوا
فصیح، ظریف، بلیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیون
تصویر شیون
ناله و زاری فغان
فرهنگ لغت هوشیار
گرازیدن (به تکبر راه رفتن و تکبر رورزیدن)، بلندی در کوه بیابان دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذیوخ
تصویر ذیوخ
جمع ذیخ، نره کفتارها اسپان نژاده خوشه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیوه
تصویر شیوه
طرز و عمل و روش و قاعده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیوه
تصویر شیوه
طرز، راه و روش، خوی، عادی، ناز، کرشمه، مکر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیون
تصویر شیون
((وَ))
ناله و زاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیوع
تصویر شیوع
((شُ))
فاش شدن، رایج شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیوا
تصویر شیوا
فصیح، بلیغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیوه
تصویر شیوه
طریقه، نحوه، طرز، سبک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیوع
تصویر شیوع
گسترش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیوا
تصویر شیوا
Eloquent, Rhetorical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیون
تصویر شیون
Wail
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیوع
تصویر شیوع
Prevalence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیوع
تصویر شیوع
распространенность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیون
تصویر شیون
вой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیوا
تصویر شیوا
красноречивый , риторический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیوا
تصویر شیوا
eloquent, rhetorisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیون
تصویر شیون
Wehklage
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیوع
تصویر شیوع
Prävalenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیوع
تصویر شیوع
поширеність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیون
تصویر شیون
плач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیوا
تصویر شیوا
красномовний , риторичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی