- شیطنت
ایجاد سر و صدا و مزاحمت برای دیگران، فریب دادن و گمراه کردن، شوخی
معنی شیطنت - جستجوی لغت در جدول جو
- شیطنت (شَ / شِ طَ نَ)
دیوی و شیطانی. (ناظم الاطباء). کاری چون کار شیطان کردن. (یادداشت مؤلف) :
لاف فریدون زدن وآنگه ضحاک وار
سلطنت و شیطنت هر دو بهم داشتن.
خاقانی.
رزق جستن به حیله شیطانیست
شیطنت را لقب حیل منهید.
خاقانی.
، گربزی. سعایت. (یادداشت مؤلف) ، نکری ̍. انتربگ. (یادداشت مؤلف). ملعنت، کینه وری و دشمنی، دورویی، تمرد و خودسری و خودرایی. نافرمانی و سرکشی. (ناظم الاطباء) ، سرکشی کودک. شیطانی کردن کودک. در اطفال، شوخ بازی کردن نه در حد و سامان بلکه به افراط و بد. شوخی. (یادداشت مؤلف)
لاف فریدون زدن وآنگه ضحاک وار
سلطنت و شیطنت هر دو بهم داشتن.
خاقانی.
رزق جستن به حیله شیطانیست
شیطنت را لقب حیل منهید.
خاقانی.
، گربزی. سعایت. (یادداشت مؤلف) ، نکری ̍. انتربگ. (یادداشت مؤلف). ملعنت، کینه وری و دشمنی، دورویی، تمرد و خودسری و خودرایی. نافرمانی و سرکشی. (ناظم الاطباء) ، سرکشی کودک. شیطانی کردن کودک. در اطفال، شوخ بازی کردن نه در حد و سامان بلکه به افراط و بد. شوخی. (یادداشت مؤلف)
- شیطنت
دیوی و شیطانی
- شیطنت ((شَ یا ش طَ نَ))
شیطانی، بازی و جنب و جوش که موجب آزار دیگران شود
- شیطنت
بدجنسی، بدذاتی، شرارت، شیطانی، بازیگوشی، سرکشی، نافرمانی، چموشی
- شیطنت
الأذى
- شیطنت
Fiendishness, Impishness, Mischievousness
- شیطنت
méchanceté, espièglerie
- شیطنت
uovu, ujanja, utundu
- شیطنت
شیطنت، شیطان پرستی
- شیطنت
شیطنت , شرارت , شرارت
- شیطنت
শয়তানি , দুষ্টুমি , শरারত
- شیطنت
ความชั่วร้าย , ความซุกซน , ความซุกซน
- شیطنت
רֶשַע , שׁוֹבָבוּת , שובבות
- شیطنت
şeytaniyet, yaramazlık
- شیطنت
邪悪 , いたずら
- شیطنت
악의 , 장난기 , 장난
- شیطنت
kekejian, kenakalan, keusilan
- شیطنت
शैतानियत , शरारत
- شیطنت
boosaardigheid, ondeugendheid, ondeugd
- شیطنت
maldad, travesura
- شیطنت
malvagità, malizia, dispetto
- شیطنت
malvadez, travessura
- شیطنت
邪恶 , 顽皮 , 调皮
- شیطنت
złośliwość, psotność
- شیطنت
злочинність , пустотливість , пустощі
- شیطنت
Teuflischkeit, Verschmitztheit, Schabernack
- شیطنت
злодейство , озорство
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(تَ)
لغت نامه دهخدا
دیوی کردن، سرکش و نافرمان گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج)
