جدول جو
جدول جو

معنی شیط - جستجوی لغت در جدول جو

شیط
(تَ)
به معنی شیاطه است. (ناظم الاطباء). هلاک شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). هلاک گردیدن. (منتهی الارب). هلاک شدن شتر. (آنندراج) ، سوخته شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). رجوع به شیاطه شود، جوشیدن. (المصادر زوزنی) ، سطبر گردیدن روغن و زیت به جوشانیدن یا سوخته قریب به فنا رسیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، آمیختن، شتافتن. (تاج المصادربیهقی) (دهار). شتافتن در کار. (منتهی الارب) ، قسمت کرده شدن شتر کشته قمار و نصیبی نماندن از آن. (منتهی الارب) (از آنندراج) ، ریختن خون قاتل را بر خون مقتول. (منتهی الارب). باطل شدن خون. (تاج المصادر بیهقی) ، رایگان رفتن خون کسی. (از منتهی الارب) ، سوختن دیگ و چسبیدن بر وی آنچه در وی است. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شیط
هلاک شدن، هلاک گردیدن
تصویری از شیط
تصویر شیط
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیطنت
تصویر شیطنت
ایجاد سر و صدا و مزاحمت برای دیگران، فریب دادن و گمراه کردن، شوخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیطان زیتون
تصویر شیطان زیتون
در علم زیست شناسی درختی با گل های بنفش معطر و میوۀ بیضی شکل و آب دار و سمی که در نواحی شمال ایران و اطراف تهران می روید، پوست و ریشه و برگ و میوۀ خشک آن در طب به عنوان مسهل و ضد کرم به کار می رود، شال سنجد، سنجد تلخ، زیتون تلخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیطره
تصویر شیطره
شاه تره، گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شهترج، شیترک، سرخیوس، هلیانه، شاه ترج، خامشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیطان
تصویر شیطان
روح پلید و خبیث
متمرد، نافرمان
دیو، اهریمن
در اسلام فرشته ای که چون از فرمان الهی در سجده کردن آدم خودداری کرد از بهشت رانده شد و به گمراه ساختن آدمیان پرداخت، ابلیس
بازیگوش
فرهنگ فارسی عمید
(شَ طی ی)
غبار بالارفته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ طَ)
فتره. (ناظم الاطباء). رجوع به فتره شود، غیبه. (ناظم الاطباء). رجوع به غیبه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
سوخته شدن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). احتراق. (اقرب الموارد) ، لاغر و نزار گردیدن از بسیاری جماع. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
شیطنت کردن، نا فرمانی و سرکشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطان
تصویر شیطان
نافرمان، دیو، اهریمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطان الحماطه
تصویر شیطان الحماطه
مار کشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطان الفلا
تصویر شیطان الفلا
تشنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطانه
تصویر شیطانه
ماده دیو مونث شیطان اهریمن ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطانک
تصویر شیطانک
عنکبوت سیمگیر ساز هرماسک سیمگیر ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطانی شدن
تصویر شیطانی شدن
شوس دادن در خواب هرماسی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطانی کردن
تصویر شیطانی کردن
بازیگوشی کردن هرماسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
می گفتند که خداوند اهریمن را نیافریده و اگر چنین گوییم باید بپذیریم که خدا خود خواستار سرپیچی و گناه او بوده پیروان ابو جعفر محمد بن نعمان که او را شیطان الطاق می خواندند
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته (در فرهنگ آنندراج این واژه را معرب چیترک هندی دانسته که هندیان خود آن را از شاهتره پارسی بر گرفته اند) شاهتره خامشه فاغوش از گیاهان گیاهی است از تیره بزغست ها که علفی و نسبتا زیباست. ارتفاعش بین 30 سانتیمتر الی 2، 1 مترمی باشد، این گیاه دارای ساقه های منشعب و شاخه های زاویه دار است که به حالت خودرو و در برخی نقاط اروپا و ایران و آسیای صغیر و شمال افریقا میروید. برگهای قاعده آن بیضوی و بزرگ ولی سایر برگها نوک تیز و باریک و کوچکند. بروی شاخه های متعد آن گلهای گلی یا بنفش رنگ ظاهر میشود حشیشه الانسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطنت
تصویر شیطنت
دیوی و شیطانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطنت آمیز
تصویر شیطنت آمیز
دیو گرانه توام با شیطنت مقرون به شیطنت: تبسم شیطنت آمیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطنت بار
تصویر شیطنت بار
دیو سار آن چه که از شیطنت آشکار است: نگاه شیطنت بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطنه
تصویر شیطنه
دیو گری دیوی کردن سرکشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشیط
تصویر تشیط
نزاری از بسیارگایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطان
تصویر شیطان
((شَ یا ش))
دیو، اهریمن، نافرمان، شرور، را درس دادن بسیار حیله گر بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
شیطنت، سرکشی، شرارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیطنت
تصویر شیطنت
((شَ یا ش طَ نَ))
شیطانی، بازی و جنب و جوش که موجب آزار دیگران شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیطان
تصویر شیطان
اهریمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیطنت آمیز
تصویر شیطنت آمیز
Mischievous, Mischievously, Naughtily, Rascally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیطنت
تصویر شیطنت
Fiendishness, Impishness, Mischievousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
Demonic, Diabolical, Evil, Fiendish, Demonically, Diabolically, Ghoulish, Impish, Sinister, Sinisterly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
демонический , дьявольски , дьявольский , злой , дьявольский , зловещий , озорной , зловеще
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیطنت آمیز
تصویر شیطنت آمیز
озорной , озорно , озорной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیطنت
تصویر شیطنت
злодейство , озорство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
dämonisch, diabolisch, teuflisch, böse, unheimlich, schelmisch, unheilvoll
دیکشنری فارسی به آلمانی