- شیط
- هلاک شدن، هلاک گردیدن
معنی شیط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نزاری از بسیارگایی
شادمان، سرخوش، خوشحال
شانه شده
خوشحال، سرخوش
اهریمن
دیو گری دیوی کردن سرکشی
دیو سار آن چه که از شیطنت آشکار است: نگاه شیطنت بار
دیو گرانه توام با شیطنت مقرون به شیطنت: تبسم شیطنت آمیز
دیوی و شیطانی
پارسی تازی گشته (در فرهنگ آنندراج این واژه را معرب چیترک هندی دانسته که هندیان خود آن را از شاهتره پارسی بر گرفته اند) شاهتره خامشه فاغوش از گیاهان گیاهی است از تیره بزغست ها که علفی و نسبتا زیباست. ارتفاعش بین 30 سانتیمتر الی 2، 1 مترمی باشد، این گیاه دارای ساقه های منشعب و شاخه های زاویه دار است که به حالت خودرو و در برخی نقاط اروپا و ایران و آسیای صغیر و شمال افریقا میروید. برگهای قاعده آن بیضوی و بزرگ ولی سایر برگها نوک تیز و باریک و کوچکند. بروی شاخه های متعد آن گلهای گلی یا بنفش رنگ ظاهر میشود حشیشه الانسان
می گفتند که خداوند اهریمن را نیافریده و اگر چنین گوییم باید بپذیریم که خدا خود خواستار سرپیچی و گناه او بوده پیروان ابو جعفر محمد بن نعمان که او را شیطان الطاق می خواندند
بازیگوشی کردن هرماسی کردن
شوس دادن در خواب هرماسی شدن
شیطنت کردن، نا فرمانی و سرکشی
ماده دیو مونث شیطان اهریمن ماده
عنکبوت سیمگیر ساز هرماسک سیمگیر ساز
تشنگی
مار کشنده
نافرمان، دیو، اهریمن
روح پلید و خبیث
متمرد، نافرمان
دیو، اهریمن
در اسلام فرشته ای که چون از فرمان الهی در سجده کردن آدم خودداری کرد از بهشت رانده شد و به گمراه ساختن آدمیان پرداخت، ابلیس
بازیگوش
متمرد، نافرمان
دیو، اهریمن
در اسلام فرشته ای که چون از فرمان الهی در سجده کردن آدم خودداری کرد از بهشت رانده شد و به گمراه ساختن آدمیان پرداخت، ابلیس
بازیگوش
شاه تره، گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شهترج، شیترک، سرخیوس، هلیانه، شاه ترج، خامشه
شهترج، شیترک، سرخیوس، هلیانه، شاه ترج، خامشه
ایجاد سر و صدا و مزاحمت برای دیگران، فریب دادن و گمراه کردن، شوخی
شیطنت، سرکشی، شرارت
در علم زیست شناسی درختی با گل های بنفش معطر و میوۀ بیضی شکل و آب دار و سمی که در نواحی شمال ایران و اطراف تهران می روید، پوست و ریشه و برگ و میوۀ خشک آن در طب به عنوان مسهل و ضد کرم به کار می رود، شال سنجد، سنجد تلخ، زیتون تلخ
Mischievous, Mischievously, Naughtily, Rascally
Fiendishness, Impishness, Mischievousness
Demonic, Diabolical, Evil, Fiendish, Demonically, Diabolically, Ghoulish, Impish, Sinister, Sinisterly
демонический , дьявольски , дьявольский , злой , дьявольский , зловещий , озорной , зловеще
озорной , озорно , озорной
злодейство , озорство
dämonisch, diabolisch, teuflisch, böse, unheimlich, schelmisch, unheilvoll