کودکی که در ایام شیرخوارگی شیر کم خورده و ضعیف مانده باشد. (ناظم الاطباء). کودکی که بهنگام شیرخوارگی کم شیر خورده و لاغر و نزار شده باشد. ج، شیرزدگان. (فرهنگ فارسی معین) ، آنکه بسبب بسیار خوردن شیر، از آن زده و نفور شده باشد
کودکی که در ایام شیرخوارگی شیر کم خورده و ضعیف مانده باشد. (ناظم الاطباء). کودکی که بهنگام شیرخوارگی کم شیر خورده و لاغر و نزار شده باشد. ج، شیرزدگان. (فرهنگ فارسی معین) ، آنکه بسبب بسیار خوردن شیر، از آن زده و نفور شده باشد
زهرۀ خر. زهرۀ بزرگ باشد. (از برهان قاطع). به این معنی از خر (بزرگ) + زهره تشکیل شده است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، درختی است که برگ آن ببرگ بید شبیه است لیکن از برگ بید سطبرتر و گنده تر بود و گل سرخ و سفید کند و بت پرستان برگ آنرا بکار برند و حیوانات اگربرگ آنرا بخورند هلاک شوند و آنرا بعربی سم ّالحمار خوانند و معرب آن خرزهرج باشد. (از برهان قاطع). گیاهی سمی و بتازی سم الحمار گویند. (از ناظم الاطباء). خواص گیاه شناسی خرزهره: خرزهره از تیره زیتونیان است دارای ساقۀبسیار و برگهای سه تائی و گلهای رنگین که در نقاط گرم و خشک میروید و همه آن بواسطۀ ترکیبات ’سیانوژن’سمی است. وحشی این درختچه در جنوب ایران ازجمله در حوالی جهرم و جزائر خلیج فارس و میان عباسی و سیرجان دیده شده است. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 251). ابن البیطار آنرا خورزهره با ’واو’ آورده است. سم الحمار. وردالحمار. آغو. جبن. جبین. پهی. پی خوره. شبرنگ. گیش (در بندرعباس). جار (در بلوچستان). کیش (در جزیره کیش). (یادداشت بخط مؤلف) : خربنگ خورد گویی و دیوانه شد به شعر خرزهره خورده بودی باری بجای بنگ. سوزنی (دیوان، هزلیات ص 60). بگفتم ای خر شاعر چو هجو تو خوهم گفتن زمین خرزهره رویاند چو ازبهر تو جو کارم. سوزنی. که پیرامون آن وادی بخروار همه خرزهره بد چون زهرۀ مار. نظامی. رطب ناورد چوب خرزهره بار چو تخم افکنی بر همان چشم دار. سعدی. منه دل در این باغ مردم فریب که خرزهره برداشته نام سیب. امیرخسرو.
زهرۀ خر. زهرۀ بزرگ باشد. (از برهان قاطع). به این معنی از خر (بزرگ) + زهره تشکیل شده است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، درختی است که برگ آن ببرگ بید شبیه است لیکن از برگ بید سطبرتر و گنده تر بود و گل سرخ و سفید کند و بت پرستان برگ آنرا بکار برند و حیوانات اگربرگ آنرا بخورند هلاک شوند و آنرا بعربی سَم ّالحمار خوانند و معرب آن خرزهرج باشد. (از برهان قاطع). گیاهی سمی و بتازی سم الحمار گویند. (از ناظم الاطباء). خواص گیاه شناسی خرزهره: خرزهره از تیره زیتونیان است دارای ساقۀبسیار و برگهای سه تائی و گلهای رنگین که در نقاط گرم و خشک میروید و همه آن بواسطۀ ترکیبات ’سیانوژن’سمی است. وحشی این درختچه در جنوب ایران ازجمله در حوالی جهرم و جزائر خلیج فارس و میان عباسی و سیرجان دیده شده است. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 251). ابن البیطار آنرا خورزهره با ’واو’ آورده است. سم الحمار. وَردالحمار. آغو. جَبَن. جبین. پهی. پی خوره. شبرنگ. گیش (در بندرعباس). جار (در بلوچستان). کیش (در جزیره کیش). (یادداشت بخط مؤلف) : خربنگ خورد گویی و دیوانه شد به شعر خرزهره خورده بودی باری بجای بنگ. سوزنی (دیوان، هزلیات ص 60). بگفتم ای خر شاعر چو هجو تو خوهم گفتن زمین خرزهره رویاند چو ازبهر تو جو کارم. سوزنی. که پیرامون آن وادی بخروار همه خرزهره بد چون زهرۀ مار. نظامی. رطب ناورد چوب خرزهره بار چو تخم افکنی بر همان چشم دار. سعدی. منه دل در این باغ مردم فریب که خرزهره برداشته نام سیب. امیرخسرو.
قهوۀ دم کردۀ آمیخته با شیر. شیر آمیخته به قهوۀ مایع. شیر ممزوج به قهوه. (یادداشت مؤلف) ، رنگی چون رنگ شیر ممزوج به قهوه. (یادداشت مؤلف). - شیرقهوه ای، رنگی به رنگ شیر ممزوج با قهوه. به رنگ شیر آمیخته با قهوه. (یادداشت مؤلف)
قهوۀ دم کردۀ آمیخته با شیر. شیر آمیخته به قهوۀ مایع. شیر ممزوج به قهوه. (یادداشت مؤلف) ، رنگی چون رنگ شیر ممزوج به قهوه. (یادداشت مؤلف). - شیرقهوه ای، رنگی به رنگ شیر ممزوج با قهوه. به رنگ شیر آمیخته با قهوه. (یادداشت مؤلف)
گیاهی است بوته مانند از تیره های نزدیک تیره زیتونیان دارای شاخه های باریک با گلهای سرخ و سفید و برگهای دراز شبیه ببرگ بیدوسه تایی و تلخ و سمی از گیاهان زینتی است دفلی
گیاهی است بوته مانند از تیره های نزدیک تیره زیتونیان دارای شاخه های باریک با گلهای سرخ و سفید و برگهای دراز شبیه ببرگ بیدوسه تایی و تلخ و سمی از گیاهان زینتی است دفلی